Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
English
Persian
thirties
دومین امتیاز گیم
thirty
دومین امتیاز گیم
Other Matches
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicaps
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
second detector
دومین
secondary treatment
پاکسازی دومین
second class
دومین درجه
first intentions
دومین تصورات
second-best
دومین نفر
second intentions
دومین تصورات
second best
دومین نفر
second class
دومین مرتبه
secondary treatment
تصفیه دومین
secondary productivity
فراوردگی دومین
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
Go to the second crossroad.
به دومین تقاطع بروید.
Go to the second crossroad.
به دومین چهارراه بروید.
bezantler
دومین بچه شاخ
the second man to come
دومین کسی که امد
secondary consumers
مصرف کنندگان دومین
second
دومین بار ثانوی
seconds
دومین بار ثانوی
seconding
دومین بار ثانوی
seconded
دومین بار ثانوی
only at the second go
تازه در دومین تقلا
beta
دومین حرف الفبای یونانی
thirds
آنچه بعد از دومین می آید
topmast
دومین دکل کشتی از عرشه
countermining distance
فاصله مجاز بین دومین
betas
دومین حرف الفبای یونانی
third
آنچه بعد از دومین می آید
supertonic
نت بعد از کلید نت دومین اهنگ میزان
i was the second to speak
دومین کسی که سخن گفت من بودم
runners-up
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner up
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner-up
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
b
دومین حرف الفبای انگلیسی که ازحروف بی صداست
reconvert
برای دومین بار بدین یا ایینی گرویدن
doubled
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled up
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
daisy chain
زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
deuteronomic
وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
cladding
واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه میکند دومین لایه واحد فیبر نوری
distinctions
امتیاز
exclusiveness
امتیاز
rectum
امتیاز
rectums
امتیاز
pre-eminence
امتیاز
scoreline
خط امتیاز
scorelines
خط امتیاز
advantage
امتیاز
game bird
یک امتیاز
prerogatives
امتیاز
ad
امتیاز
licence
امتیاز
point
امتیاز
distinction
امتیاز
ads
امتیاز
licences
امتیاز
charter
امتیاز
chartered
امتیاز
chartering
امتیاز
charters
امتیاز
franchises
امتیاز
run
یک امتیاز
runs
یک امتیاز
franchise
امتیاز
francs
امتیاز
franc
امتیاز
prominence
امتیاز
act of grace
امتیاز
licenses
امتیاز
pas
امتیاز
privilege
امتیاز
royalties
حق امتیاز
royalty
حق امتیاز
lease
امتیاز
leases
امتیاز
prerogative
امتیاز
credit
امتیاز
concessions
امتیاز
pre eminence
امتیاز
credited
امتیاز
priviege
امتیاز
prominency
امتیاز
crediting
امتیاز
concession
امتیاز
scoreless
بی امتیاز
score
امتیاز
scored
امتیاز
plus
امتیاز
scores
امتیاز
upper hand
امتیاز
credits
امتیاز
decision
برنده با امتیاز
foot score line
خط امتیاز انتهایی
concessionary agreement
امتیاز نامه
concessionaire
صاحب امتیاز
concessionary
صاحب امتیاز
concessioner
صاحب امتیاز
win on points
پیروزی با امتیاز
concession deed
امتیاز نامه
decisions
برنده با امتیاز
patent
امتیاز نامه
worst
امتیاز اوردن
worst-
امتیاز اوردن
prerogatives
حق یا امتیاز ویژه
insurance
امتیاز مطمئن
licence owner
صاحب امتیاز
patented
امتیاز نامه
chalk up
کسب امتیاز
awarding of points
امتیاز دادن
privileged
دارای امتیاز
patents
امتیاز نامه
privileged
امتیاز دار
patenting
امتیاز نامه
prerogative
حق یا امتیاز ویژه
convert
امتیاز گرفتن
odd
امتیاز دادن
perfect score
امتیاز کامل
converts
امتیاز گرفتن
magna cum laude
با امتیاز زیاد
match point
اخرین امتیاز
game point
امتیاز پایانی
match points
اخرین امتیاز
grantee
صاحب امتیاز
converting
امتیاز گرفتن
headstart
امتیاز در شروع
converted
امتیاز گرفتن
law of advantage
قانون امتیاز
aces
امتیاز سرویس
ace
امتیاز سرویس
precedency
امتیاز سابقه
field privilege
امتیاز فیلد
maritime lien
امتیاز دریایی
set point
اخرین امتیاز
oddest
امتیاز دادن
differentia
وجه امتیاز
love
امتیاز صفر
preferential
امتیاز دهنده
scoreless
بدون امتیاز
odder
امتیاز دادن
loved
امتیاز صفر
precedence
امتیاز سابقه
loves
امتیاز صفر
loss on points
باخت با امتیاز
outpoint
برنده با امتیاز
score sheet
برگ امتیاز
double figures
امتیاز دو رقمی
go-ahead
امتیاز برتر
franchise
ازادی حق انتخاب امتیاز
scoring key
[کلید امتیاز دهی]
indult
اجازه نامه امتیاز
deciding
امتیاز سرنوشت ساز
software license
امتیاز نرم افزار
oddsmaker
تعیین کننده امتیاز
perfect game
باحداکثر 003 امتیاز
point spread
امتیاز قابل انتظار
break one's duck
کسب نخستین امتیاز
draw first blood
کسب نخستین امتیاز
read write privilege
امتیاز خواندن- نوشتن
royal prerogative
حق امتیاز ویژه پادشاه
circuit clout
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
equaliser
امتیاز مساوی کننده
double bogey
دوبار کسب امتیاز
wining by deukjoom
برد تکواندو با امتیاز
service ace
امتیاز سرویس تنیس
brassage
حق امتیاز سکه زدن
bowling average
معدل امتیاز بازیگربولینگ
bowled for a duck
باختن بازیگر بی امتیاز
home whistle
امتیاز واقعی یا فرضی
franchises
ازادی حق انتخاب امتیاز
home court advantage
امتیاز بازی در خانه
high run
حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
privileged
دارای امتیاز یا حق ویژه
in the hole
<idiom>
امتیاز پایین صفر
To keep the score.
حساب امتیاز رانگاهداشتن
To gain an advantage.
کسب امتیاز کردن
To score points.
امتیاز آوردن ( ورزش )
set point
اخرین امتیاز بازی
ice
امتیاز سرنوشت ساز
decision
برنده کشتی با امتیاز
patents
دارای حق امتیاز امتیازی
decisions
برنده کشتی با امتیاز
burn
امتیاز گرفتن از حریف
burns
امتیاز گرفتن از حریف
monopolised
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes
امتیاز انحصاری گرفتن
fifteen
نخستین امتیاز گیم
privilege
امتیاز مخصوصی اعطاکردن
handicaps
امتیاز دادن اشکال
handicap
امتیاز دادن اشکال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com