English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
sprinter دونده دوهای سرعت
sprinters دونده دوهای سرعت
Other Matches
dashman دونده سرعت
underdistance روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
wind sprint دوهای سریع و کوتاه
interval دوهای تمرینی ارام
runners دونده
Runner دونده
runner دونده
cursorial دونده
runny دونده
distance man دونده استقامت
distance runner دونده استقامت
orienteer دونده دو صحرانوردی
marathoner دونده دو ماراتون
hurdler دونده دو با مانع
front-runners دونده پیشتاز
road racer دونده ماراتون
front-runner دونده پیشتاز
front runner دونده پیشتاز
lane مسیر هر دونده
lanes مسیر هر دونده
tie up بریدن دونده
serpiginous دونده جابجا شونده
gressorial وابسته به حشرات دونده
metric miler دونده دو 0051 متر
miler دونده دو 0051 متر
on deck دونده منتظر نوبت
staggers خط اغاز مسیر هر دونده
stagger خط اغاز مسیر هر دونده
staggering خط اغاز مسیر هر دونده
takeoffs برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
intermediate hurdler دونده دو 004 متر با مانع
takeoff برخاستن هواپیما از جا کندن دونده
take off بلند شدن دونده از زمین
jogger دونده با گامهای اهسته ومنظم
joggers دونده با گامهای اهسته ومنظم
steeplechaser دونده 003 متر با مانع
flags خسته شدن دونده دراخر مسابقه
flag خسته شدن دونده دراخر مسابقه
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
tachometer اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
true air speed سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
variable ratio گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
input فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
chop کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerating سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerate سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
air plot wind velocity سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeed سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
fastest آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fasts آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerating از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
souic do سرعت
promptitude سرعت
speeding سرعت
seepage velocity سرعت زه اب
low velocity با سرعت کم
terminal velocity سرعت حد
speediness سرعت
speed سرعت
speeds سرعت
fleety به سرعت
expeditiousness سرعت
celerity سرعت
rapidity سرعت
attack speed سرعت تک
accelerate بر سرعت
accelerated بر سرعت
accelerates بر سرعت
accelerating بر سرعت
tilts سرعت
tilted سرعت
acceleration سرعت
haste سرعت
low velocity کم سرعت
liner velocity سرعت
line speed سرعت خط
tilt سرعت
pace سرعت
paced سرعت
speedy سرعت
swiftness سرعت
directly به سرعت
swiftly به سرعت
rate سرعت
velocity سرعت
paces سرعت
velocities سرعت
rates سرعت
fastness سرعت
fastnesses سرعت
fleetness سرعت سیر
cruising speed سرعت دریانوردی
discharge velocity سرعت تخلیه
flank speed سرعت جانبی
flank speed حداکثر سرعت
deceleration lane خط تقلیل سرعت
cyclometer سرعت سنج
with rapidity تندی سرعت
constant speed سرعت ثابت
with all speed منتهای سرعت
wind velocity سرعت باد
velocity of escape سرعت گریز
wind speed سرعت باد
critical speed سرعت بحرانی
velocity of fall سرعت سقوط
critical velocity سرعت بحرانی
delivery speed سرعت تحویل
ultimate speed سرعت نهایی
flat out حداکثر سرعت
vertical speed سرعت صعود
drift of a current سرعت جریان
rate of current سرعت جریان
drift velocity سرعت رانش
engin speed سرعت موتور
drift velocity سرعت سوق
endurance time سرعت مداوم
velocity of propagation سرعت انتشار
velocity ratio نسبت سرعت
velocity of money سرعت پول
vertical speed سرعت قائم
design speed سرعت مبنا
final velocity سرعت نهایی
velocity of light سرعت نور
fall velocity سرعت سقوط
wave velocity سرعت موج
exhaust velosity سرعت خروج
wave speed سرعت موج
wave celerity سرعت موج
escape velocity سرعت گریز
electron velocity سرعت الکترونها
conduction velocity سرعت هدایت
conduction velocity سرعت رسانش
rate سرعت کار
airspeed indicator سرعت نما
to bolt با سرعت دویدن
angular speed سرعت زاویهای
angular velocity سرعت زاویهای
apparent velocity سرعت فاهری
actual velocity سرعت واقعی
accelerometer سرعت سنج
rates سرعت حرکت
rates سرعت کار
deceleration کاهش سرعت
escape velocity سرعت فرار
rate سرعت حرکت
speed limit سرعت مجاز
speed limits سرعت مجاز
absolute velocity سرعت مطلق
acceleration lane خط سرعت گیری
average speed سرعت متوسط
celerity سرعت فاز
celerity سرعت موج
change of speed تغییر سرعت
speed variation تغییر سرعت
back-pedals به سرعت پسرفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com