Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 27 (3 milliseconds)
English
Persian
tow
دونوع دوتا
tows
دونوع دوتا
Other Matches
go places in pairs
دوتا دوتا گردش رفتن
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
crossfertilize
پیوستن دونوع متفاوت از طریق لقاح
loris
دونوع بوزینه تنبل سیلان وهندوستان
beacon double
اسم رمز برای انتخاب روش تعقیب هدف با استفاده از دونوع موج رادار
geminate
دوتا
twain
دوتا
two and two
دوتا دوتا
twin
دوتا
couples
دوتا
coupled
دوتا
twinned
دوتا
couple
دوتا
tows
هر دوتا
tow
هر دوتا
double
: دو برابر دوتا
doubled
: دو برابر دوتا
doubled up
: دو برابر دوتا
the last two
اخرین دوتا
We have two books extra.
دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
He contradicted himself.
چند جور حرف زد ( حرفش دوتا شد )
He planted both his feet firmly in the ground .
دوتا پایش را محکم کاشت روی زمین
dual capable
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
Loudon's hollow wall
[دیوار آجری با دونوع آجر چینی کله راسته و راسته چینی]
put two and two together
<idiom>
حساب کتاب کردن ،دو دوتا کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com