English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
cartwright's shop دوچرخه سازی
Other Matches
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
bicycles دوچرخه
carted دوچرخه
carts دوچرخه
bicycle دوچرخه
cart دوچرخه
bikes دوچرخه
bike دوچرخه
carting دوچرخه
biker دوچرخه سوار
motor-assisted pedal cycle [British English] دوچرخه موتوردار
bicyclist دوچرخه سوار
bicycle pump تلمبه دوچرخه
caisson ارابه دوچرخه
cyclists دوچرخه سوار
cyclist دوچرخه سوار
tandem دوچرخه دونفری
tandems دوچرخه دونفری
buglet بوق دوچرخه
folding bicycle دوچرخه تاشو
cycling دوچرخه سواری
bicycle kick پای دوچرخه
cycle track راه دوچرخه رو
handle bar دسته دوچرخه
velocipede دوچرخه پایی
two wheel tractor تراکتور دوچرخه
bicycle دوچرخه پایی
hansoms درشکه دوچرخه
hansom درشکه دوچرخه
cabriolet درشکه دوچرخه
push bike دوچرخه پایی
bicycle path راه دوچرخه رو
push bikes دوچرخه پایی
bicycles دوچرخه پایی
bicycles دوچرخه سواری کردن
full-suspension bike دوچرخه کاملا معلق
bicycle دوچرخه سواری کردن
to go by bicycle دوچرخه سواری کردن
shay درشکه دوچرخه دونفره
to ride a bicycle دوچرخه سواری کردن
wheelman دوچرخه سوار شراعبان
wheelsman دوچرخه سوار شراعبان
bicycle path مسیر دوچرخه سواری
motor cycle دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
bike مخفف bicycle دوچرخه
bikes مخفف bicycle دوچرخه
gearwheel چرخ رکاب دوچرخه
to walk a bicycle دوچرخه را با دست بردن
velodrome پیست دوچرخه سواری
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
She wobbled on her bike. او [زن] روی دوچرخه خود می لرزید.
to hop on your bicycle روی دوچرخه خود جهیدن
tilbury درشکه روباز سبک دوچرخه
stage race مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
peloton گروه دوچرخه سواران جادهای
motor paced حرکت اتومبیل جلو دوچرخه
trailers یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
To dismount from a horse(bicycle). از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
to bike دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
cyclo cross مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
It was wrong of you to take the bicycle . کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
I bought the bicycle on impulse . یکدفعه زد بکله ام واین دوچرخه راخریدم
ralliear یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
trailer یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
australian pursuit مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
I'm saving up for a new bike. من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
He fell off his bike and bruised his knee. او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
banking track انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
italian pursuit مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
point race مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
fixed-gear bicycle دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
madison مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
pursuit مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
kermesse مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
burn off خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
pursuits مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
golf cart گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
dog cart یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
suck wheels رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
wheel sucker دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sag wagon وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
miss and out مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
banked track پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work. حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
tour de france مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
bell lap زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
individualising تک سازی
pavement کف سازی
retortion خم سازی
retortion کج سازی
individualised تک سازی
flooring کف سازی
flection خم سازی
local anasthesia سر سازی
deflexion خم سازی
pavements کف سازی
truncation بی سر سازی
individualize تک سازی
individualizes تک سازی
individualizing تک سازی
repk lection پر سازی
individualized تک سازی
individualises تک سازی
stylization مد سازی
idolization بت سازی
compaction تو پر سازی
individualization تک سازی
individuation تک سازی
bridge building پل سازی
bridgework پل سازی
padding له سازی
neutralization خنثی سازی
neutralization بی اثر سازی
insulating عایق سازی
feminization مونث سازی
evisceration تهی سازی
seduction گمراه سازی
individuation جدا سازی
equality gate برابر سازی
enthralment بنده سازی
inebriation مست سازی
insulates عایق سازی
insulate عایق سازی
formularization فرمول سازی
form work کاذب سازی
forging signatures امضا سازی
industrialization صنعتی سازی
simulations شبیه سازی
nationalization ملی سازی
foliation برگ سازی
humanization مردمی سازی
enrichment غنی سازی
fading محو سازی
simulations فاهر سازی
exclusion محروم سازی
pacification ارام سازی
forgery سند سازی
levigation نرم سازی
individualization فرد سازی
flatting تنکه سازی
emulsification امولسیون سازی
emulation نمونه سازی
inflexion خم سازی خمیدگی
machicolation مزغل سازی
domestication اهلی سازی
simulations همانند سازی
divestment بی بهره سازی
divestiture برهنه سازی
divestiture بی بهره سازی
discolourment بدرنگ سازی
machine building ماشین سازی
dilution رقیق سازی
strangling خفه سازی
stripping برهنه سازی
solution چاره سازی
elution پاکیزه سازی
dwelling construction اپارتمان سازی
dwelling construction خانه سازی
duplexing مضاعف سازی
infuriation خشمگین سازی
forgeries صورت سازی
inspissation غلیظ سازی
forgeries سند سازی
liquefaction ابگونه سازی
intensification پر قوت سازی
solutions چاره سازی
eversion واژگون سازی
foundation materials مصالح پی سازی
immortalization جاوید سازی
smoothing صاف سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com