English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
English Persian
motor cycle دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
Other Matches
motor-assisted pedal cycle [British English] دوچرخه موتوردار
motorcycle with side car موتورسیکلت با جای اضافی وجدا موتورسیکلت با سایدکار
motor sailer قایق موتوردار
auxiliary sailing vessel کشتی بادی موتوردار
solos بتنهایی راندن هواپیمای موتوردار
solo بتنهایی راندن هواپیمای موتوردار
motorcycles موتورسیکلت
motorcycle موتورسیکلت
autocycle موتورسیکلت
bike موتورسیکلت
motor assisted bicycle موتورسیکلت
bikes موتورسیکلت
towing به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
motorcycle headlamp نورافکن موتورسیکلت
sidecar اتاقک موتورسیکلت
biker موتورسیکلت سوار
handle bar دسته موتورسیکلت
sidecars اتاقک موتورسیکلت
luggage carrier ترک بند موتورسیکلت
bump start اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
drag bike موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
drag racing مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
moto بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
trialling مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
tourist trophy مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
clutch start روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
trail bike موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
sidecar جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
sidecars جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
off road racing مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
speedway مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
moto cross مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
bike دوچرخه
bicycles دوچرخه
bicycle دوچرخه
carts دوچرخه
carted دوچرخه
bikes دوچرخه
cart دوچرخه
carting دوچرخه
cycle track راه دوچرخه رو
cartwright's shop دوچرخه سازی
buglet بوق دوچرخه
two wheel tractor تراکتور دوچرخه
caisson ارابه دوچرخه
folding bicycle دوچرخه تاشو
velocipede دوچرخه پایی
handle bar دسته دوچرخه
biker دوچرخه سوار
bicycle دوچرخه پایی
cabriolet درشکه دوچرخه
cycling دوچرخه سواری
cyclists دوچرخه سوار
push bike دوچرخه پایی
hansoms درشکه دوچرخه
push bikes دوچرخه پایی
hansom درشکه دوچرخه
bicyclist دوچرخه سوار
bicycle pump تلمبه دوچرخه
bicycle path راه دوچرخه رو
bicycle kick پای دوچرخه
tandem دوچرخه دونفری
bicycles دوچرخه پایی
cyclist دوچرخه سوار
tandems دوچرخه دونفری
bicycle دوچرخه سواری کردن
wheelsman دوچرخه سوار شراعبان
wheelman دوچرخه سوار شراعبان
shay درشکه دوچرخه دونفره
velodrome پیست دوچرخه سواری
bicycles دوچرخه سواری کردن
gearwheel چرخ رکاب دوچرخه
full-suspension bike دوچرخه کاملا معلق
to walk a bicycle دوچرخه را با دست بردن
bikes مخفف bicycle دوچرخه
bicycle path مسیر دوچرخه سواری
to ride a bicycle دوچرخه سواری کردن
to go by bicycle دوچرخه سواری کردن
bike مخفف bicycle دوچرخه
She wobbled on her bike. او [زن] روی دوچرخه خود می لرزید.
to hop on your bicycle روی دوچرخه خود جهیدن
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
tilbury درشکه روباز سبک دوچرخه
peloton گروه دوچرخه سواران جادهای
stage race مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
motor paced حرکت اتومبیل جلو دوچرخه
dump شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
It was wrong of you to take the bicycle . کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
ralliear یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
To dismount from a horse(bicycle). از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
to bike دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
trailer یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
trailers یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
australian pursuit مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
I bought the bicycle on impulse . یکدفعه زد بکله ام واین دوچرخه راخریدم
cyclo cross مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
I'm saving up for a new bike. من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
italian pursuit مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
fixed-gear bicycle دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
He fell off his bike and bruised his knee. او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
point race مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
banking track انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
burn off خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
pursuit مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
kermesse مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
pursuits مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
madison مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
dog cart یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
golf cart گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
suck wheels رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
wheel sucker دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
sag wagon وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
miss and out مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
banked track پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work. حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
tour de france مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
production ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
bell lap زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com