Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English
Persian
shoulder
دو طرف خاکی جاده
shouldered
دو طرف خاکی جاده
shouldering
دو طرف خاکی جاده
shoulders
دو طرف خاکی جاده
Search result with all words
verge
شانه خاکی جاده
verges
شانه خاکی جاده
moto cross
مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
Other Matches
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
antiamphibious minefield
میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
assault craft
ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
naval landing party
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
divided highway
[American E]
شاهراه چند خطی
[جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpass
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpasses
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
road screen
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
merging traffic
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
service road
جاده کناری جاده سرویس
going
وضع جاده زمین جاده
road distance
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
track clearer
جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
mundane
خاکی
earthly
خاکی
worldly
خاکی
earthen
خاکی
amphibious
اب خاکی
tellurian
خاکی
embankment
سد خاکی
embankments
سد خاکی
earth-bound
خاکی
earthy
خاکی
earth dam
سد خاکی
wood louse
خر خاکی
embankment dam
سد خاکی
terrestrial
خاکی
earth fill dam
سد خاکی
terrene
خاکی
earthborn
خاکی
edaphic
خاکی
amphibious pack
تک اب خاکی
dust colour
خاکی
embankments
دیوار خاکی
amphibious operation
عملیات اب خاکی
amphibious lift
ترابری اب و خاکی
homogeneous earth dam
سد خاکی همگن
amphibious force
نیروی اب خاکی
alkaline earth
قلیایی خاکی
amphibious pack
بارهای اب خاکی
amphibious tank
تانک اب خاکی
pulverulence
حالت خاکی
rain worm
کرم خاکی
angleworm
کرم خاکی
amphibious vehicle
خودروی اب خاکی
amphibious transport ship
ترابر اب خاکی
amphibious reconnaissance
شناسایی اب خاکی
terrestrial
زمین خاکی
embankment
دیوار خاکی
adaphic organism
زیستمند خاکی
earthworks
عملیات خاکی
zoned earth dam
سد خاکی ناهمگن
earthworms
کرم خاکی
amphibian
وسیله اب و خاکی
amphibian
هواپیمای اب و خاکی
amphibian
ابی خاکی
dew worm
کرم خاکی
landing party
گروه اب خاکی
landing forces
قوای اب خاکی
earthworm
کرم خاکی
semiterrestrial
نیمه خاکی
mold etc
خاکی کردن
milliped
جنس خر خاکی
warping tug
یدک کش اب خاکی
vault formed in the earth
طاق خاکی
milleped
جنس خر خاکی
amphibious
خاکی و ابی
vallation
دیوار خاکی
lobworm
کرم خاکی
terricolous
خاکزی خاکی
earth road
راه خاکی
earth work
عملیات خاکی
earth born
خاکی فانی
fuse plug
سرریز خاکی
earthiness
خاکی بودن
earthiness
طبیعت خاکی
soiling
خاکی کردن
earth work
کارهای خاکی
bordered
پشته خاکی
border
پشته خاکی
earthwork
ختل خاکی
khaki
خاکی رنگ
staging
تمرین اب خاکی
soil
خاکی کردن
earethliness
خاکی بودن
dun
سمند خاکی
bordering
پشته خاکی
geophyte
گیاه خاکی
ground ivy
پاپیتال خاکی
soils
خاکی کردن
dust color
رنگ خاکی
earth dam
بند خاکی
amphibious assault ship
ناومخصوص هجوم اب و خاکی
joint amphibious operations
عملیات مشترک اب خاکی
establishing authority
فرماندهی نیروهای اب خاکی
amphibious control group
گروه کنترل اب خاکی
vale
زمین جهان خاکی
amphibious lift
حمل ونقل اب خاکی
amphibious demonstration
عملیات اب خاکی نمایشی
amphibious demonstration
عملیات نمایشی اب خاکی
vales
زمین جهان خاکی
landing ship dock
اسکله فرود اب خاکی
amphibious assault ship
ناو هجومی اب و خاکی
landing threshold
استانه فرود اب خاکی
advance force
نیروی جلودار اب خاکی
amphibian floats
شناورهای ابی خاکی
man of mould
انسان خاکی یا فانی
alkaline earth metal
فلز قلیایی خاکی
alkaline earth oxide
فلز قلیایی خاکی
amphibious squadron
گردان عملیات اب خاکی
amphibious striking forces
نیروهای ضربتی اب خاکی
amphibious task force
گروه رزمی اب خاکی
amphibious tractor
خودروشنی دار اب خاکی
amphibious transport dock
ناومخصوص ترابری اب خاکی
assault ships
ناوهای هجومی اب خاکی
beach party
گروه پیشرو اب خاکی
navvies
کارگر کارهای خاکی
borrow area
محل قرضه سد خاکی
brandling
یکجور کرم خاکی
boat team
تیم قایق اب خاکی
navvy
کارگر کارهای خاکی
benching
جان پناه خاکی
khaki
لباس کار خاکی رنگ
tractor
قایق اب خاکی شنی دار
non cohesive soil
خاکی که فاقد چسبندگی باشد
numbered wave
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
good
مسیر خاکی مرطوب و محکم
landing threshold
نقطه شروع عملیات اب خاکی
scraper
یکی از ماشینهای عملیات خاکی
amphibious transport dock
ناو حمل و نقل اب خاکی
earthworks
خاک کاری کارهای خاکی
initiating directive
دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
barbette
تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
establishing authority
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
agc
ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
amphibious command ship
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
pay dirt
<idiom>
زیر خاکی پیدا کردن
tractors
قایق اب خاکی شنی دار
What on earth shall I do now?
حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
curf
خاکی که اجر از ان تهیه میشود
benching
تختک خاکی پله بندی
landing vehicle
خود روشنی دار اب خاکی
assault shipping
ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
causeway
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
boat team
تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
shore party
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
amphibious vehicle availability table
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
serials
سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
serial
سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
causeways
راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
apotheoses
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
apotheosis
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
boat group
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
mounting area
منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
boat diagram
دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
range markers
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
attack transport
ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
extraterrestrial
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
strength group
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
jahemmy
جراثقال چرخدار مخصوص اخراجات ناوچههای اب خاکی
extraterrestrials
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
beach master
افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
assault area diagram
نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
tine
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
molehills
توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
sea echelon
بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند
molehill
توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
aeolian soil
خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
windrow
تل خاکی که هنگام کارماشینهای راه سازی در کنارجاده تشکیل میشود
transfer berth
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer area
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
neutral soil
خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
touchdowns
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
tac log group
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
touchdown
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
mole hill
توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
line
جاده
lines
جاده
roadway
جاده
pad
جاده
pads
جاده
rut
رد جاده
route
جاده
road
جاده
blocking
سد جاده
causeways
جاده
causeway
جاده
invious
بی جاده
track
جاده
way
جاده
routes
جاده
hard core
پی جاده
turnpikes
جاده
turnpike
جاده
roadways
جاده
roads
جاده
tracked
جاده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com