Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
English
Persian
door stop
دکمه کله قندی
Other Matches
single breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
sugared
قندی
sugary
قندی
candied
قندی
chamfered end
کله قندی
conical
کله قندی
conic
کله قندی
saccharinity
حالت قندی
sugar loaf
کله قندی
sugarloaf
کله قندی
sugar maple
افرای قندی
glycosuria
ماده قندی درادرار
conical
کله قندی مخروطی
saccharine
قندی محتوی قند
levulose
قندی بفرمول 6O 21H6C
maltose
ماده قندی سمنوی جو
suckers
خروس قندی اب نبات مکیدنی
hard maple
افرای قندی قند افرا
sirup
محلول غلیظ قندی دارویی
fructose
ماده قندی میوه ماینه رو
syrup
محلول غلیظ قندی دارویی
omphalos
سنگ کله قندی ناف
sucker
خروس قندی اب نبات مکیدنی
syrups
محلول غلیظ قندی دارویی
electuary
معجون خمیردارو دوای قندی
malose
ماده قندی سمنو 11O22H 21C
sugars
ماده قندی با شکر مخلوط کردن
sugar
ماده قندی با شکر مخلوط کردن
lactosuria
وجود ماده قندی شیر درپیشاب
mannite
ماده قندی شیر خشت وغیره
mannitol
ماده قندی شیر خشت وغیره
mannose
ماده قندی که ازاکسیداسیون مانیتول بدست میاید
amylose
مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
cone
هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
cones
هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
glycogenesis
تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
knob
دکمه
button hole
جا دکمه
shutter release button
دکمه
shooting adjustment keys
دکمه
reset button
دکمه
tuberculum
دکمه
stop knob
دکمه
tubercle
دکمه
gemma
دکمه
bottle flower
گل دکمه
knop
دکمه
botton
دکمه
knobs
دکمه
tuber
دکمه
buttoned
دکمه
button
دکمه
buttoning
دکمه
buttons
دکمه
tubers
دکمه
cuffs
دکمه سردست
double breasted
کت چهار دکمه
knobbed
دکمه دار
gemmule
دکمه گیاهک
buttonhole
سوراخ دکمه
flue stop
دکمه ارگ
gemmiparous
دکمه اور
cuffing
دکمه سردست
snap fastener
دکمه فشاری
snap fastener
دکمه قابلمه
sleeve link
دکمه زنجیری
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
radio button
دکمه رادیو
cuff
دکمه سردست
mouse button
دکمه ماوس
cuffed
دکمه سردست
buttonholed
سوراخ دکمه
buttonhook
سگک دکمه
unbuttoned
گشودن دکمه
unbuttoning
گشودن دکمه
unbuttons
گشودن دکمه
alarm push
دکمه اژیر
push button
دکمه فشاری
unbutton
گشودن دکمه
buttonhook
دکمه انداز
buttonhook
قلاب دکمه
buttonholing
سوراخ دکمه
buttonholes
سوراخ دکمه
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
buttoned
هرچیزی شبیه دکمه
button
هرچیزی شبیه دکمه
buttoning
هرچیزی شبیه دکمه
push botton
دکمه زنگ اخبار
olivet
دکمه هسته خرمایی
olivette
دکمه هسته خرمایی
stud
دکمه سردست دسته
fine adjustment knob
دکمه تنظیم دقیق
beater ejector
دکمه تعویض سر همزن
coarse adjustment knob
دکمه تنظیم زیرین
condenser adjustment knob
دکمه تنظیم تراکم
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
viewfinder adjustment keys
دکمه یابنده هدف
tuberculous
دارای برامدگی یا دکمه مسلول
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
cornet a pistons
یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
farcy button
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
double breasted
کتی که در دو طرف دکمه دارد
eye
دکمه یا گره سیب زمینی
eyes
دکمه یا گره سیب زمینی
eying
دکمه یا گره سیب زمینی
farcy bud
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
eyeing
دکمه یا گره سیب زمینی
boutonniere
بریدگی یاشکاف جای دکمه
righting
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righted
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
boutonniere
گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
etui
جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
shell jacket
بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
right
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
programmable function keyboard
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
pelican crossing
دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
double click
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
reefing jacket
یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
pushbutton
آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
to make a typing error
[mistake]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
O.K.
دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
clicks
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to make a typo
[American E]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
click
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicked
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicking
فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
Programs menu
زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
doubled up
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
to press the button
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
clicked
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
contrasted
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
taskbar
میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد
shift click
ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pull down menu
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
tam o' shanter
کلاه منگوله دار یا دکمه دار
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com