English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
newsstand دکه روزنامه فروشی
Search result with all words
newsstand روزنامه فروشی
newsstand دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
Other Matches
staffer مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
staffers مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
bistros اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistro اغذیه فروشی و مشروب فروشی
newspaper روزنامه
papered روزنامه
papering روزنامه
papers روزنامه
journals روزنامه
paper روزنامه
newspapers روزنامه
the daily paper روزنامه
journal روزنامه
editor سردبیر روزنامه
journalism روزنامه نگاری
newsprint طبع روزنامه
journals دفتر روزنامه
newspaperman روزنامه نگار
newspapermen روزنامه نگار
dailies روزنامه یومیه
daily روزنامه یومیه
journal دفتر روزنامه
gazetteer روزنامه نویس
sportswriter خبرنگارورزشی روزنامه
local paper روزنامه محلی
logbook روزنامه دریاپیمایی
news agent روزنامه فروش
news vendor روزنامه فروش
newspaper columns ستونهای روزنامه
official gazette روزنامه رسمی
official jurnal روزنامه رسمی
daybook دفتر روزنامه
day book دفتر روزنامه
daily news paper روزنامه یومیه
paper boys روزنامه رسان
paper boys روزنامه فروش
paper boy روزنامه رسان
paper boy روزنامه فروش
book of account دفتر روزنامه
journalists روزنامه نگار
newspaperman روزنامه فروش
columns ستون روزنامه
column ستون روزنامه
cutting برش روزنامه
publicists روزنامه نگار
newsman روزنامه فروش
journalist روزنامه نگار
newsmen روزنامه فروش
publicist روزنامه نگار
disposability فروشی
on sale فروشی
sales فروشی
on offer فروشی
for sale فروشی
journals دفتر روزنامه یکان
a newspaper's political affiliation وابستگی سیاسی روزنامه ها
commonly read paper روزنامه کثیر الانتشار
sales d. دفتر فروش روزنامه
editoress مدیره روزنامه یامجله
journalistic وابسته به روزنامه و روزنامهنگاری
unit journal دفتر روزنامه یکان
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
gazette مجله رسمی روزنامه
head line عنوان سرصفحه روزنامه
headliner نویسنده سرمقاله روزنامه
semi monthly روزنامه یامجله دوهفتگی
intelligence journal دفتر روزنامه اطلاعات
name plates نام و آرم روزنامه
purchase journal دفتر روزنامه خرید
journal دفتر روزنامه یکان
newsboy پسر روزنامه فروش
news stand جایگاه فروش روزنامه
news-stand جایگاه فروش روزنامه
news-stands جایگاه فروش روزنامه
newsprint ماشین چاپ روزنامه
newspaperman صاحب وگرداننده روزنامه
newspaper روزنامه نگاری کردن
newspapermen صاحب وگرداننده روزنامه
news room اطاق روزنامه خوانی
newspapers روزنامه نگاری کردن
whole sale trade عمده فروشی
food shop خواربار فروشی
perfumery عطر فروشی
peacockery خود فروشی
cash crop فرآورد فروشی
optometry عینک فروشی
toggery لباس فروشی
wineshop باده فروشی
whole sale dealer عمده فروشی
pedlary دست فروشی
toploftiness خود فروشی
priggishness علم فروشی
retail dealing خرده فروشی
retail sales خرده فروشی
grocery خواربار فروشی
jewelry جواهر فروشی
salter نمک فروشی
short sale پیش فروشی
short sale سلم فروشی
grocery store [American E] خواربار فروشی
slopwork دوخته فروشی
grocer's خواربار فروشی
taproom بارمشروب فروشی
greengrocery سبزی فروشی
glassman شیشه فروشی
priggery علم فروشی
grocer's shop خواربار فروشی
prudishness عفت فروشی
wholesale عمده فروشی
upholstery پرده فروشی
upholstery مبل فروشی
pedantry فضل فروشی
drugstore دوا فروشی
ironmongery اهن فروشی
smithies اهن فروشی
smithy اهن فروشی
draperies پارچه فروشی
draperies ماهوت فروشی
drapery پارچه فروشی
drapery ماهوت فروشی
haberdashery خرازی فروشی
snobbery افاده فروشی
slave trade برده فروشی
snack bar ساندویچ فروشی
retail trade خرده فروشی
barroom نوشابه فروشی
bijouterie جواهر فروشی
butchery business گوشت فروشی
chandlery شمع فروشی
cash crop محصول فروشی
drugstores دوا فروشی
snack bars ساندویچ فروشی
dealing in slaves برده فروشی
retail جزئی فروشی
staple مرکزعمده فروشی
stapled مرکزعمده فروشی
stapling مرکزعمده فروشی
retail خرده فروشی
back issue نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
back copy نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
city article گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
he writes for the papers برای روزنامه هامقاله مینویسد
tabloids روزنامه نیم قطع و مصور
feuilleton پاورقی قسمت پایین روزنامه
editorial board هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
tabloid روزنامه نیم قطع و مصور
oversells فزون فروشی کردن
oversell فزون فروشی کردن
oversold فزون فروشی کردن
barroom بار یا پیاله فروشی
at the but cher's در دکان گوشت فروشی
swaggers کبر فروشی خودستایی
convenience stores خواربار فروشی کوچک
overselling فزون فروشی کردن
convenience store خواربار فروشی کوچک
trade price قیمت عمده فروشی
vintnery عمده فروشی شراب
dramshop بار مشروب فروشی
wholesale price قیمت عمده فروشی
wineshop مغازه شراب فروشی
dramshop سالن مشروب فروشی
dram shop جایگاه نوشابه فروشی
swaggering کبر فروشی خودستایی
swaggered کبر فروشی خودستایی
delicatessens مغازه اغذیه فروشی
smithies فلز فروشی اهنگری
soda fountain مغازه لیموناد فروشی
cutlery کارد وچنگال فروشی
soda fountains مغازه لیموناد فروشی
ostentation خود فروشی تظاهر
bars میکده بارمشروب فروشی
bar میکده بارمشروب فروشی
smithy فلز فروشی اهنگری
bookshop دکان کتاب فروشی
bookshop مغازه کتاب فروشی
ticket office باجه بلیت فروشی
swagger کبر فروشی خودستایی
retail خرده فروشی کردن
delicatessen مغازه اغذیه فروشی
box offices باجه بلیط فروشی
box office باجه بلیط فروشی
bookshops مغازه کتاب فروشی
bookshops دکان کتاب فروشی
sales جنس فروشی فروش
sweetshop شیرینی فروشی قنادی
tap room محل پیاله فروشی
peltry پوست خام فروشی
proslavery طرفداری از برده فروشی
grogshop دکان مشروب فروشی
pot house ابجو فروشی خرابات
retail price قیمت خرده فروشی
retail price بهای خرده فروشی
porterhouse ابجو واغذیه فروشی
resale price بهای خرده فروشی
groggery نوشابه فروشی میخانه
mercery مغازه پارچه فروشی
to prank out oneself خود فروشی کردن
taproom محل پیاله فروشی
to peacock oneself vref خود فروشی کردن
pedantry or pedantism علم فروشی خام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com