Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
connecting diagram
دیاگرام اتصال
connection diagram
دیاگرام اتصال
Other Matches
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
charted
دیاگرام
charting
دیاگرام
charts
دیاگرام
chart
دیاگرام
diagram
دیاگرام
track diagram
دیاگرام خط
diagrams
دیاگرام
indicator diagram
دیاگرام نشاندهنده
fig.
مخفف دیاگرام
circuit diagram
دیاگرام مداری
load diagram
دیاگرام بار
loading diagram
دیاگرام بارگیری
block diagram
بلوک دیاگرام
connection diagram
دیاگرام مداری
scatter diagram
دیاگرام پراکنش
safety diagram
دیاگرام تامین
heyland diagram
دیاگرام هایلند
illustrative digram
دیاگرام مصور
equilibrium diagram
دیاگرام تعادل
deployment diagram
دیاگرام گسترش
illustrative digram
دیاگرام توضیحی
expansion diaphragm
دیاگرام انبساط
circuit diagram
دیاگرام مسیر جریان
diagrams
دیاگرام نمودار تصویر
inclination diagram
دیاگرام میل توپ
diagrams
شکل راهنما دیاگرام
coverage diagram
دیاگرام منطقه پوشش
diagram
دیاگرام نمودار تصویر
field bistribution diagram
دیاگرام پخش میدان
shape of the moment diagram
شکل دیاگرام خمشی
diagram
شکل راهنما دیاگرام
rectangular giagram
دیاگرام مستطیل شکل
microphone diagram
ممبران یا دیاگرام میکروفن
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
shear and moment diagram
دیاگرام نیروی برشی و لنگرخمشی
heyland diagram
دیاگرام دایرهای ماشین اسنکرون
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
boat diagram
دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
electronic
روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
leads
قطب اتصال سیم اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
characteristic diagram for the concrete
دیاگرام مشخصه بتن دیاگرامی که تغییر شکلهای بتن را بر حسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
characteristic diagram for the steel
دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
moment diagrams byparts
دیاگرام لنگر خمشی جزء به جزء
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
wiring diagram
نمودار سیم کشی ساختمان نقشه سیم کشی دیاگرام سیم کشی
union
اتصال
contacting
اتصال
interconnection
اتصال
interconnetion
اتصال
hitch
اتصال
hitched
اتصال
hitches
اتصال
lap joint
اتصال لب به لب
inosculation
اتصال
hitching
اتصال
joint
اتصال
contacts
اتصال
law of continvity
اتصال
continuity
اتصال
bounding
اتصال
scarfs
اتصال
scarf
اتصال
conjunction
اتصال
coitus
اتصال
butt joint
اتصال لب به لب
coupling
اتصال
abutment
اتصال
abjoint
بی اتصال
fitting
اتصال
suspension
اتصال
suspensions
اتصال
nexus
اتصال
conjunctions
اتصال
binding
اتصال
bindings
اتصال
juncture
اتصال
butt joint riveting
اتصال لب به لب
jump joint
اتصال لب به لب
connector
اتصال
networks
اتصال
network
اتصال
fusions
اتصال
fusion
اتصال
seams
خط اتصال
seam
خط اتصال
bonding
اتصال
connectivity
اتصال
connection line
خط اتصال
clutch dog
فک اتصال
colligation
اتصال
concatenate
اتصال
conjuncture
اتصال
connect node
کد اتصال
attaching
اتصال
attaches
اتصال
attach
اتصال
unions
اتصال
cutter link
اتصال
junction
اتصال
junctions
اتصال
symphysis
اتصال
link
اتصال
single u butt weld
اتصال لب به لب "یو"
single u butt joint
اتصال لب به لب "یو"
v joint
اتصال "وی "
wiring
اتصال
tie down
اتصال
tie line
خط اتصال
connection
اتصال
connexions
اتصال
contact
اتصال
incorporation
اتصال
contacted
اتصال
lead wire
خط اتصال
tack coat
اندود اتصال
telephone area
ناحیه اتصال
taylor connection
اتصال تیلور
cam control
بادامک اتصال
connector
اتصال دهنده
tandom connection
اتصال ابشاری
connector
وسیله اتصال
cable joint
موف اتصال
telephone connection
اتصال تلفنی
capacity ground
اتصال به فرفیت
thoroughfoot
اتصال چشمی
cascade connection
اتصال ابشاری
three phase connection
اتصال سه فازه
tie down
طناب اتصال
channel attached
اتصال کانالی
chain field
فیلد اتصال
tandom connection
اتصال دنبال هم
circuit diagram
شمای اتصال
tandem connection
اتصال ابشاری
connecting branch
اتصال یا پیوستگی
switch gear
وسیله اتصال
connecting rod
میله اتصال
star connection
اتصال ستاره
connection box
جعبه اتصال
switch contact
کنتاکت اتصال
subscriber's cable
کابل اتصال
connection terminal
پایانه اتصال
strapped joint
اتصال تسمهای
connected load
توان اتصال
connect time
زمان اتصال
cluster joint
اتصال خوشهای
tache
نوار اتصال
collector contact
اتصال کلکتور
tach
نوار اتصال
commissure
سطح اتصال
commissure
محل اتصال
concatenated key
کلید اتصال
connectivity platform
برنامه اتصال
switching kit
جعبه اتصال
star connection
اتصال ستارهای
connection cable
کابل اتصال
conference circuit
اتصال پیشنهادی
discontinuity
عدم اتصال
conjunction
اتصال اقتران
contact lever
اهرم اتصال
conjunctions
اتصال اقتران
zigzag connection
اتصال زیگزاگ
y winding
اتصال ستاره
tomming
اتصال ازبالا
short-circuit
اتصال کوتاه
short-circuits
اتصال کوتاه
discontinuities
عدم اتصال
manifold
روپوش اتصال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com