English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (8 milliseconds)
English Persian
deployment diagram دیاگرام گسترش
Other Matches
deploys اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
deployment operating base پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
force tabs نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
track diagram دیاگرام خط
charts دیاگرام
charting دیاگرام
diagram دیاگرام
chart دیاگرام
diagrams دیاگرام
charted دیاگرام
fig. مخفف دیاگرام
safety diagram دیاگرام تامین
connection diagram دیاگرام مداری
loading diagram دیاگرام بارگیری
expansion diaphragm دیاگرام انبساط
scatter diagram دیاگرام پراکنش
load diagram دیاگرام بار
indicator diagram دیاگرام نشاندهنده
heyland diagram دیاگرام هایلند
illustrative digram دیاگرام مصور
connection diagram دیاگرام اتصال
connecting diagram دیاگرام اتصال
illustrative digram دیاگرام توضیحی
equilibrium diagram دیاگرام تعادل
circuit diagram دیاگرام مداری
block diagram بلوک دیاگرام
circuit diagram دیاگرام مسیر جریان
diagram شکل راهنما دیاگرام
diagrams شکل راهنما دیاگرام
coverage diagram دیاگرام منطقه پوشش
diagrams دیاگرام نمودار تصویر
microphone diagram ممبران یا دیاگرام میکروفن
diagram دیاگرام نمودار تصویر
field bistribution diagram دیاگرام پخش میدان
inclination diagram دیاگرام میل توپ
shape of the moment diagram شکل دیاگرام خمشی
rectangular giagram دیاگرام مستطیل شکل
heyland diagram دیاگرام دایرهای ماشین اسنکرون
shear and moment diagram دیاگرام نیروی برشی و لنگرخمشی
boat diagram دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
electronic روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
deploys گسترش
deployment گسترش
promotions گسترش
promotion گسترش
deploy گسترش
propagation گسترش
deploying گسترش
line of deployment خط گسترش
dispersal گسترش
development گسترش
develop گسترش
spread گسترش
expansion گسترش
spreads گسترش
develops گسترش
expanse گسترش
expanses گسترش
extensions گسترش
extension گسترش
developments گسترش
expansion path مسیر گسترش
vertical expansion گسترش عمودی
inserted <adj.> <past-p.> گسترش یافته
applied <adj.> <past-p.> گسترش یافته
flank development گسترش جناحی
appointed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
extensibility گسترش پذیری
expansible گسترش پذیر
installed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
image speard گسترش تصویر
widening of market گسترش بازار
to unfold گسترش دادن
sign extension گسترش علامت
widening of capital گسترش سرمایه
prompt deployment گسترش مناسب
job enlargement گسترش شغلی
path of expansion مسیر گسترش
prompt deployment گسترش فوری
to develop [into] گسترش دادن [به]
to grow [into] گسترش دادن [به]
expansion گسترش توسعه
accruing گسترش یافتن
deploy گسترش یافتن
deploying گسترش یافتن
deploys گسترش یافتن
deployed گسترش یافته
abroad گسترش یافته
wide angle عدسی گسترش
wide-angle عدسی گسترش
deployment تفرقه گسترش
accrues گسترش یافتن
accrue گسترش یافتن
generations افرینش گسترش
spread گسترش یافتن
disposition ارایشات گسترش
expansion گسترش انبساط
spreads گسترش یافتن
develop گسترش دادن
develop گسترش وضعیت
develops گسترش دادن
develops گسترش وضعیت
generation افرینش گسترش
outspread گسترش یافتن
bank expansion گسترش بانکی
credit expansion گسترش اعتبار
development plan طرح گسترش
circumfuse گسترش یافتن
eco development بوم گسترش
deployment diagram طرح گسترش
generated گسترش یافتن افریدن
redeployment تجدید گسترش کردن
to spread [across] [over] گسترش یافتن [سرتاسر]
relocation تجدید گسترش دادن
flare angle زاویه گسترش یا گشادگی
dispersion تفرقه گسترش یکان
growth company شرکت در حال گسترش
elater خاصیت انبساط و گسترش
generate گسترش یافتن افریدن
spaces گسترش دادن متن
space گسترش دادن متن
generating گسترش یافتن افریدن
generates گسترش یافتن افریدن
expanding industry صنعت در حال گسترش
redeployment گسترش مجدد دادن
bank development گسترش شبکه بانکی
automatic volume expansion گسترش خودکار صدا
characteristic diagram for the concrete دیاگرام مشخصه بتن دیاگرامی که تغییر شکلهای بتن را بر حسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
characteristic diagram for the steel دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
open ranks گسترش باز درسواره نظام
spread بسط وتوسعه یافتن گسترش
spreads بسط وتوسعه یافتن گسترش
expandable آنچه قابل گسترش باشد
battery groung pattern طرح گسترش توپهای اتشبار
expansion توسعه گسترش دادن کشیدن
extensible آنچه قابل گسترش است
To extend the scope of ones activities . میدان عملیات خودرا گسترش دادن
deployed مستقر گسترش یافته در روی زمین
moment diagrams byparts دیاگرام لنگر خمشی جزء به جزء
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
breeding ground محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
breeding grounds محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
remedial maintenance باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
problem child فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
disposition صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
metastasize گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
EEMS در یک IBM PC پیشرفت EMS روش استاندارد گسترش حافظه اصلی مناسب با PC
monroe doctrine سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
scalable software برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
secure hypertext transfer protocol گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
proliferation سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
developments گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
metastasis هجوم مرض گسترش میکرب مرض
diamond formation ارایش لوزی شکل گسترش لوزی
pan american union سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
wiring diagram نمودار سیم کشی ساختمان نقشه سیم کشی دیاگرام سیم کشی
expansion joint درز گسترش درز گشایش
gun displacement جابجایی توپها گسترش توپها
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
ecosystem development گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
expanding economy اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
vase design طرح گلدانی [طرح های اولیه آن به حدود چهارصد سال پیش باز می گردد و وجه مشترک طرح های گلدانی استفاده از یک یا چند گلدان در متن فرش بوده که انواع پیچک و گل ها از درون آن به اطراف فرش گسترش می یابد.]
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com