Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
spotter
دیدبان توپخانه دریایی
Other Matches
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
spotting board
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
observers
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observer
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
gunnery
توپخانه دریایی
stargauge
وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
air and naval gunfire
اتش توپخانه دریایی و هوایی
air and naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
spotting line
خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
pack artillery
توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
seabee
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
fire capabilities
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
watching
دیدبان
watches
دیدبان
signal man
دیدبان
look out
دیدبان
signalman
دیدبان
watch
دیدبان
spotter
دیدبان
watched
دیدبان
ground observer
دیدبان زمینی
mirador
برج دیدبان
spotter
دیدبان جلو
advance observer
دیدبان مقدم
forward observer
دیدبان مقدم
air observer
دیدبان هوایی
tactical air observer
دیدبان هوایی
advance observer
دیدبان جلو
forward observer
دیدبان جلو
tactical air observer
دیدبان تاکتیکی هوایی
surveillant
مراقبت کننده دیدبان
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
direction board
پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان
spot net
شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
angle t
زاویه راسی بین خط دیدبان و خط هدف
kite
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
pilot chart
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
running lights
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officer
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kites
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
petty officers
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea mark
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
wings
نشان دارای دو بال که بهوانورد یا توپچی و دریانورد یا دیدبان کارازموده داده میشود
sea power
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marine
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern
پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
terns
پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
retarding
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retard
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
light lists
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
artillery
توپخانه
gunnery
توپخانه
ordnance
توپخانه
ordnace
توپخانه
hostile artillery
توپخانه دشمن
coastal artillery
توپخانه ساحلی
light artillery
توپخانه سبک
anti aircraft artillery
توپخانه ضد هوایی
artillery
توپخانه صحرایی
heavy artillery
توپخانه سنگین
artillery
رسته توپخانه
corps artillery
توپخانه سپاه
gunner's party
گروه توپخانه
battering train
توپخانه محاصره
cannonry
توپ و توپخانه
gunners
جمعی توپخانه
gunner
جمعی توپخانه
division artillery
توپخانه لشگری
division artillery
توپخانه لشگر
turret
برج توپخانه
artillerist
متخصص توپخانه
artillery ammunition
مهمات توپخانه
artillery corps
رسته توپخانه
artillery annex
پیوست توپخانه
artillery corps
قسمت توپخانه
artillery battalion
گردان توپخانه
artillery branch
رسته توپخانه
towed artillery
توپخانه کششی
artillery brigade
تیپ توپخانه
medium artillery
توپخانه متوسط
field artillery
توپخانه صحرائی
field atrillery
توپخانه صحرایی
turrets
برج توپخانه
army artillery
توپخانه ارتش
flak
توپخانه ضد هوایی
artillery piece
قبضه توپخانه
antitank artillery
توپخانه ضد تانک
gunnery
علم توپخانه
armored artillery
توپخانه زرهدار
armored artillery
توپخانه زرهی
artillery mount
سکوی توپخانه
artillery mount
قنداق توپخانه
self propelled
توپخانه خودکششی
fieldartillery
توپخانه صحرایی
artillery group
گروه توپخانه
maritime
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
no fire line
خط منع اتش توپخانه
fire plan
طرح اتش توپخانه
gunnery ship
ناو اموزشی توپخانه
corps artillery
توپخانه همراه سپاه
gunnery
قوانین تیر توپخانه
firing chart
طرح تیر توپخانه
active status
خط مشی فعال توپخانه
army artillery
توپخانه نیروی زمینی
artillery carriage
قنداق سلاح توپخانه
aerial field artillery
توپخانه محمول هوایی
artillery chart
طرح تیر توپخانه
artillery preparation
تیر تهیه توپخانه
artillery liaison officer
افسر رابط توپخانه
air defense artillery
توپخانه پدافند هوایی
flak
توپخانه پدافند هوایی
air defense artillery fire unit
سکوی توپخانه پدافندهوایی
anti aircraft artillery
توپخانه پدافند هوایی
all available
تمام توپخانه موجود
artillery fire plan
طرح اتش توپخانه
rolling barrage
سد اتش غلطان توپخانه
artillery preparation
اتش تهیه توپخانه
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
batteries
حمله با توپخانه ضرب و جرح
ask ask
توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
fire control
دستگاه کنترل اتش توپخانه
battery
حمله با توپخانه ضرب و جرح
air defense artillery fire unit
یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
all available
کلیه توپخانه حاضر به تیر
jato unit
موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
contingent zone of fire
منطقه اتش احتمالی توپخانه
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
engagement control
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
plotting room
مرکز هدایت اتش توپخانه ناو
surface mission
پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
towed
توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions .
توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
air spot
تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
air defense artillery controller
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
fog lookouts
دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
crash position indicator
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
gun salute
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
survey information center
مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy commodore
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
bombardment
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
mobile employment
استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
bombardments
گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
fire unit
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
crash locator beacon
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobster
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobsters
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
calibration card
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
counterflak
اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
limber chest
جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
cannon
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
mid range
موشک بردمتوسط یا توپخانه بردمتوسط
offset plottin
روش استفاده از تصحیحات مخصوص در توپخانه روش محاسبه توپ به توپ
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dogfish
سگ دریایی
seas
دریایی
marine
دریایی
benthic
ته دریایی
maritime
دریایی
thalaesic
دریایی
thalassic
دریایی
marines
دریایی
sea pier
سد دریایی
naval
دریایی
saltier
دریایی
nautical
دریایی
sharks
سگ دریایی
sea
دریایی
saltiest
دریایی
salty
دریایی
pelagian
دریایی
shark
سگ دریایی
sea born
دریایی
floatplane
هواپیمای دریایی
geographical mile
میل دریایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com