English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
perforated cutoff دیواره نیمه تراوا
Other Matches
semipermeable نیمه تراوا
semipermeable materials مصالح نیمه تراوا
semipervious materials مصالح نیمه تراوا
overlapped نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorse رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
permeable تراوا
gel filtration کروماتوگرافی ژل تراوا
semipermeable نیم تراوا
permeable ground تراوا زمین
pervious ground تراوا زمین
permeable membrance غشای تراوا
permeable materials مصالح تراوا
permeable ground زمین تراوا
permeable membrane غشای تراوا
gel permeation chromatography کروماتوگرافی ژل تراوا
g.p.c premeationchromatography gelکروماتوگرافی ژل تراوا
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
semipublic نیمه عمومی نیمه دولتی
spliced نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous نیمه درخشان نیمه مجلل
splices نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
escarpments دیواره
curtains دیواره
escarpment دیواره
barriers دیواره
bulwarks دیواره سد
barrier دیواره
embankments دیواره
rim دیواره
septum دیواره
rims دیواره
bulkhead دیواره
embankment دیواره
bulwark دیواره سد
bulkheads دیواره
causey دیواره
cliffs دیواره
cliff دیواره
wall دیواره
dissepiment دیواره
walls دیواره
echal دیواره
partitions دیواره
partition دیواره
parapets دیواره
parapet دیواره
training wall دیواره راهنما
insulated wall دیواره عایق
parapet محجر دیواره
guide wall دیواره راهنما
groyne سد یا دیواره ساحلی
sausage dam دیواره تورسنگی
parapets محجر دیواره
approach wall دیواره ورودی
banch wall دیواره محافظ
wing wall دیواره جانبی
banch wall دیواره پشتیبان
bulkheads تیغه دیواره
bank genesis پیدایش دیواره
basket dam دیواره سبدی
collision bulkhead دیواره ضد تصادم
collision bulkhead دیواره نشکن
bulkhead تیغه دیواره
bulwark دیواره محافظ
bulwarks دیواره محافظ
cordon سرپوش دیواره
snow fence دیواره برفگیر
arch-facade دیواره ی مشبکی
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
positive cut off دیواره اب بند کامل
levee دیواره ساحلی رودخانه
heel پاشنه پی دیواره حائل یا سد
heels پاشنه پی دیواره حائل یا سد
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
ice foot دیواره یخ درنواحی شمال
chancel-rail دیواره مشبک [کلیسا]
coaming دیواره دور دریچه ها
bank effect اثر دیواره کانال
bullword دیواره روی پل کشتی
hatch coaming دیواره دور دریچه
from mid may to mid june از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
bulkhead دیواره عمودی روی قایق
kickback دیواره فاصله بین دو مسیربولینگ
petard خرج تخریب دیواره و پایه پل
fireback دیواره عقبی کوره یابخاری
tambour دیواره متحرک چوبی ساختن
bulkheads دیواره عمودی روی قایق
kickbacks دیواره فاصله بین دو مسیربولینگ
gunwale لبه بالایی دیواره قایق
partitive وابسته به تیغه یا دیواره یاتفکیک
partitives وابسته به تیغه یا دیواره یاتفکیک
padeye حلقه ثابت دیواره پل ناو
ice-foot [دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
phlebitic وابسته به اماس دیواره ورید
scabbing نفوذ بسکها درداخل دیواره هدف
uncased well چاهی که دیواره جدار ان پوشش نشده باشد
lined well چاهی که دیواره ان با سنگ پوشش شده باشد
toes ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
scabbing بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
toe ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
tide mark علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
integral tank تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
crankum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Crinkle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
open jet tunnel تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
choire-enclosure [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
three cushion billiards بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
choir-screen [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
vapor pressure فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
part way نیمه
moiety نیمه
semi نیمه
division line خط نیمه
half deck نیمه پل
stiffish نیمه شق
midnight نیمه شب
in noon of night در نیمه شب
mid- نیمه
mid نیمه
semis نیمه
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
curb محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
semi literate نیمه نویسا
partial fixing نیمه گیرداری
semicinductor نیمه هادی
partially hearing نیمه شنوا
dwarf wall دیوار نیمه
semicolonial نیمه مستعمره
aileron نیمه سنتوری
semicolonial نیمه ازاد
semiarid نیمه خشک
aileron نیمه لچکی
half-bat آجر نیمه
semi mechanization نیمه مکانیزه
semi conductor نیمه هادی
semi independent نیمه مستقل
quasi convex نیمه محدب
quasi concave نیمه مقعر
preconscious نیمه هشیار
second half نیمه دوم
quasi commercial نیمه بازرگانی
semi official نیمه رسمی
semi skilled نیمه ماهر
semiactive نیمه فعال
semiaquatic نیمه ابزی
semiarboreal نیمه درختی
quasi public نیمه عمومی
semiautomatic نیمه خودکار
quasi public نیمه دولتی
semicinductor نیمه رسانا
semicivilized نیمه متمدن
partially sighted نیمه بینا
quasi private نیمه خصوصی
half-column نیمه ستون
semisynthetic نیمه مصنوعی
semiopaque نیمه کدر
semiopaque نیمه شفاف
subacute نیمه حاد
subadult نیمه بالغ
subarid نیمه خشک
semimobile نیمه متحرک
subfossil نیمه سنگواره
semisynthetic نیمه ترکیبی
sub-tropical نیمه حاره
subovate نیمه بیضی
subsaline نیمه شور
semilustrous نیمه درخشنده
semilogarithmic نیمه لگاریتمی
semiliquid نیمه مایع
semiparasitic نیمه انگلی
solid state نیمه هادی
shaly clay رس نیمه بلوری
semisolid نیمه جامد
semiskilled نیمه ماهر
semirigid نیمه سخت
semireligious نیمه مذهبی
semipublic نیمه همگانی
semipro نیمه حرفهای
semiprivate نیمه خصوصی
semiterrestrial نیمه خاکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com