English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
load bearing wall دیوار حمال
load-bearing wall دیوار حمال
Other Matches
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
coolies حمال
cooly حمال
backer حمال
backers حمال
summer tree حمال
carinae حمال
coolie حمال
carina حمال
carina کشتی حمال
keel حمال کشتی
porter باربر حمال
porters باربر حمال
girders تیر حمال
fags حمال مفت
supporting beam تیر حمال
fag حمال مفت
girder تیر حمال
alpha carinae الفا- حمال
keels حمال کشتی
roller conveyor غلطک حمال
canopus الفا- حمال
compound girder تیر حمال مرکب
lattice girder تیر حمال مشبک
carrier حامل غلطک حمال
carriers حامل غلطک حمال
lattic-bridge تیر حمال مشبک
mantle ring تیر حمال حلقوی شکل
adjacent نزدیک دیوار به دیوار
keels حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
keel حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
jinrikisha درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
jinriki درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
roll on roll off روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
garboard پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bulwarks دیوار
fence دیوار
bulwark دیوار
bulkhead دیوار
enclosure wall دیوار بر
f. with the woll دیوار
face wall دیوار بر
bulkheads دیوار
walls have ears دیوار
counter-scrap دیوار
curtains دیوار
wall-to-wall از دیوار به دیوار
partition دیوار
wellhead سر دیوار
partitions دیوار
fences دیوار
coping سر دیوار
wall دیوار
walls دیوار
alignment frontage بر دیوار
cope سر دیوار
inwall دیوار گرفتن
key wall دیوار اب بند
load bearing wall دیوار باربر
bearing wall دیوار بارگیر
bearing wall دیوار باربر
batter of a wall شیب دیوار
batter of a wall میل دیوار
clay wall دیوار چینه
cobwall دیوار کاهگلی
common wall دیوار مشترک
cut off wall دیوار جداکننده
counterfort دیوار تقویتی
cut off دیوار اببند
dike دیوار مانع
curtain wall دیوار پردهای
cross wall دیوار همبر
front wall دیوار جلو
gable wall دیوار سنتوری
gable wall دیوار لچکی
counterfort دیوار تکیه
cranny شکاف دیوار
gravity wall دیوار وزنی
guide bank دیوار هادی سد
interior wall دیوار داخلی
decorated wall دیوار تزیینی
weephole ابرو دیوار
weephole راه اب در دیوار
wall paint رنگ دیوار
wall opening روزنه دیوار
wall lining اندود دیوار
wall lining پوشش دیوار
wall insulator عایق دیوار
vallation دیوار خاکی
tow brick wall دیوار دواجره
allering کنگره دیوار
bailey دیوار بیرونی
load-bearing دیوار باربر
lie-by تو رفتگی دیوار
hollow walls دیوار دو جداره
dwarf wall دیوار نیمه
conservative wall دیوار باغچه
bay فرورفتگی دیوار
batter of wall میل دیوار
tow brick wall دیوار دو اجری
thickness of a wall ضخامت دیوار
render a wall استرکشی دیوار
rear wall دیوار پشت
quay wall دیوار بارانداز
partition wall دیوار تیغه
panel wall اگین دیوار
outwall دیوار بیرونی
outer wall دیوار خارجی
one brick wall دیوار یک اجره
non load bearing wall دیوار تیغه
non bearing wall دیوار تیغه
retaining wall دیوار حائل
retaining wall دیوار ضامن
thickness of a wall کلفتی دیوار
the pictures on the wall ی روی دیوار
spine wall دیوار اساسی
sleeper wall دیوار کرسی
sidewall دیوار پهلویی
side wall دیوار پهلویی
shear wall دیوار برشی
septate دیوار دار
seawall دیوار یا سد دریایی
sea dike دیوار ساحلی
mason up ساختن دیوار
partitions دیوار تیغه
quays دیوار ساحلی
enclosure دیوار حصارکشی
enclosures دیوار حصارکشی
party walls دیوار مشترک
niche تو رفتگی در دیوار
party wall دیوار مشترک
cordon سرپوش دیوار
cordons سرپوش دیوار
quay دیوار ساحلی
murals دیوار نما
coping قرنیس دیوار
posters دیوار کوب
partition دیوار تیغه
poster دیوار کوب
embankment دیوار خاکی
embankments دیوار خاکی
sonic boom دیوار صوتی
sonic booms دیوار صوتی
mural دیوار نما
petard بمب دیوار کن
cavity wall دیوار صندوقهای
an interstice in a wall ترک در دیوار
cavity walls دیوار دو جداره
abutment دیوار پشتیبان
cavity walls دیوار صندوقهای
cavity wall دیوار دو جداره
niches تو رفتگی در دیوار
To stick a poster on the wall. اعلان به دیوار چسباندن
pinup ویژه نصب به دیوار
non load bearing wall دیوار بار نبر
cut-splay [گوشه کج آجر در دیوار]
buttresses دیوار پشت بند
abamurus [مستحک کننده دیوار]
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
buttressing شمع پشتیبان دیوار
rock work دیوار کوه نما
buttressing دیوار پشت بند
pile planking دیوار سپر فولادی
buttresses شمع پشتیبان دیوار
wall socket پریز روی دیوار
our next neighhbour همسایه دیوار بدیوارما
bracket [ستون نگهدارنده دیوار]
semidetached دارای یک دیوار حائل
buttress شمع پشتیبان دیوار
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
buttress دیوار پشت بند
buttressed شمع پشتیبان دیوار
baffling دیوار ارام کننده
buttressed دیوار پشت بند
aumbry [تورفتگی در دیوار کلیسا]
wall entrance عبور از داخل دیوار
toe wall دیوار پای خاکریز
point [wall socket] [British] پریز روی دیوار
electrical outlet پریز روی دیوار
as white as a sheet <idiom> سفید مثل گچ دیوار
bracket طاقچه دیوار کوب
walls تیغه کشیدن دیوار
to deaden a wall عایق کردن دیوار
to encircle with a wall دیوار یا چینه کشیدن
toss ball against a wall تمرین ابشار با دیوار
power outlet پریز روی دیوار
socket [wall socket] پریز روی دیوار
row stack فاصله اماد از دیوار
sacrp دیوار درونی خندق
sanbar دیوار شنی ساحلی
scarp دیوار درونی خندق
sconce mirror اینه دیوار کوب
adjoining همجوار دیوار بدیوار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com