Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
furiousness	دیوانگی خشم زیاد
Other Matches
monomania	دیوانگی در یک موضوع دیوانگی ویژه
furor	دیوانگی
distractions	دیوانگی
distraction	دیوانگی
derangement	دیوانگی
deranyement	دیوانگی
dementia	دیوانگی
to d.	دیوانگی
craziness	دیوانگی
mania	دیوانگی
manias	دیوانگی
madness	دیوانگی
craze	دیوانگی
crazes	دیوانگی
lunacy	دیوانگی
lunces	دیوانگی ها
mental a	دیوانگی
insanity	دیوانگی
phrensy	دیوانگی
rage	دیوانگی
raged	دیوانگی
rave	دیوانگی
raved	دیوانگی
rages	دیوانگی
raves	دیوانگی
amuck	دیوانگی
oestrum	دیوانگی انی
rampages	دیوانگی کردن
franticness	دیوانگی برافروختگی
rampaged	دیوانگی کردن
rampage	دیوانگی کردن
f. of love	دیوانگی عشق
rampaging	دیوانگی کردن
frenzy	دیوانگی انی
deliriousness	دیوانگی [روانشناسی]
load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
frenzy	دیوانگی انی شوریدگی
delirium	پرت گویی دیوانگی
master in lunacy	مامور رسیدگی به دیوانگی ها
compression ignition	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
rabidly	از روی هاری یا دیوانگی متعصبانه
abulomania	دیوانگی در نتیجه ضعف اراده
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
manic depressive	دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
manic-depressive	دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
manic-depressives	دیوانگی وبهت زدگی وشیدایی نوعی جنون
helleborism	معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
paranoia or noea	دیوانگی خیالی که دران انسان مردم دیگر رازیردست وسزاوارمی پندارد
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
surcharge	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
plethoric	زیاد
heart break	غم زیاد
profoundly	زیاد
intense	زیاد
mickle or muckle	زیاد
muckle	زیاد
not a lettle	زیاد
mickle	زیاد
plaguily	زیاد
widely	زیاد
effusively	زیاد
very	زیاد
extensive	زیاد
over and above	زیاد
no end of	زیاد
too	زیاد
fulsome	زیاد
superabundant	زیاد
for all the world	بی کم و زیاد
heavily	زیاد
egregiously	زیاد
much	زیاد
heartbreak	غم زیاد
extortionate	زیاد
extortionary	زیاد
many	زیاد
late	زیاد
greatest	زیاد
great-	زیاد
great	زیاد
copious	زیاد
vastly	زیاد
widest	زیاد
profusely	زیاد
populous	زیاد
large adv	زیاد
greatly	زیاد
numerous	زیاد
in quantities	زیاد
in excess	زیاد
immane	زیاد
excessive	زیاد
rife	زیاد
wide	زیاد
outrageously	زیاد
wider	زیاد
highly	زیاد
swingeing	زیاد
high	زیاد
mortally	زیاد
quite a few <idiom>	زیاد
immoderate	زیاد
intensively	زیاد
too much	زیاد
ranksack	زیاد
overmuch	زیاد
tremendously	زیاد
intensely	زیاد
squeamishly	زیاد
generous	زیاد
hugely	زیاد
overly	زیاد
squeamishness	زیاد
thickest	زیاد
thick	زیاد
highs	زیاد
to a large extent	زیاد
highest	زیاد
glaring	زیاد
thicker	زیاد
supererogatory	زیاد
queasy	زیاد دقیق
accretive	زیاد شونده
scare the daylights out of someone <idiom>	ترس زیاد
on the warpath <idiom>	عصبانیت زیاد
hell bent	زیاد خمیده
with much regret	با تاسف زیاد
boosters	زیاد کننده
scare out of one's wits <idiom>	ترس زیاد
booster	زیاد کننده
far	زیاد خیلی
hell-bent	زیاد خمیده
aggrandise	زیاد شدن
agreat d. of trouble	دردسر زیاد
consumedly	بطور زیاد
escalated	زیاد شدن
d. haste	شتاب زیاد
dense ignorance	نادانی زیاد
deprecation	افهاربیمیلی زیاد
escalate	زیاد شدن
desudation	عرق زیاد
desudation	خوی زیاد
diaphoresis	عرق زیاد
escalates	زیاد شدن
carnosity	گوشت زیاد
boisterously	باصدای زیاد
alto relievo	برجستگی زیاد
amplitude	فاصلهء زیاد
an abrupt place	با سراشیبی زیاد
an abundance of	مقدار زیاد
escalating	زیاد شدن
at a great rat	بسرعت زیاد
at long intervals	بفواصل زیاد
augmenter	زیاد کننده
bad nip	تای زیاد
diuresis	ادرار زیاد
so much <idiom>	مقدار زیاد
at a great penny worth	به بهای زیاد
swarm	دسته زیاد
swarmed	دسته زیاد
swarms	دسته زیاد
quaff	زیاد نوشیدن
quaffed	زیاد نوشیدن
quaffing	زیاد نوشیدن
quaffs	زیاد نوشیدن
superannuated	زیاد کهنه
multiplying	زیاد شدن
multiply	زیاد شدن
overload	زیاد پر کردن
overloaded	زیاد پر کردن
overloads	زیاد پر کردن
lots	خیلی زیاد
high relief	برجستگی زیاد
torrid	زیاد گرم
multiplied	زیاد شدن
multiplies	زیاد شدن
manifold	بسیار زیاد
extreme	خیلی زیاد
downpour	بارندگی زیاد
downpours	بارندگی زیاد
oodles	خیلی زیاد
increase	زیاد کردن
increased	زیاد کردن
wide apart	زیاد از هم جدا
terror	ترس زیاد
terrors	ترس زیاد
extravagantly	با افراط زیاد
desperation	نومیدی زیاد
on a grand scale <adv.>	به مقدار زیاد
increases	زیاد کردن
eclat	سروصدا زیاد
mass casualties	تلفات زیاد
obstipation	یبوست زیاد
sale on a large scale	فروش زیاد
rigor	دقت زیاد
ravenousness	گرسنگی زیاد
onding	بارندگی زیاد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com