English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 55 (1 milliseconds)
English Persian
tribunal دیوان محاکمات
tribunals دیوان محاکمات
Other Matches
summary jurisdictions محاکمات اختصاری
principle of civil litigation اصول محاکمات مدنی
civil procedure اصول محاکمات حقوقی
code of procedure قانون اصول محاکمات
principle of criminal procedure اصول محاکمات جزائی
adjective laws قوانین مربوط باصول محاکمات
the low of criminal procedure قانون اصول محاکمات جزایی
tribunals دیوان
diwan دیوان
office-holder دیوان گر
office-holders دیوان گر
starkers دیوان
divan دیوان
chancellery دیوان
bureaus دیوان
tribunal دیوان
bureau دیوان
supreme court دیوان تمیز
bureaucracies دیوان سالاری
tribunal of arbitration دیوان داوری
office-holder دیوان سالار
poetical works دیوان شعر
bureaucracy دیوان سالاری
office-holders دیوان سالار
financial tribunal دیوان محاسبات
devitry گروه دیوان
bureaucratic دیوان سالارانه
arbitral tribunal دیوان داوری
prose work دیوان منثور
prose work دیوان نثر
to hold an a دیوان منعقد کردن
supreme court دیوان عالی کشور
Chief Justice رئیس دیوان عالی
hight court of cassetion دیوان عالی کشور
Chief Justices رئیس دیوان عالی
assocation justise مستشار دیوان عالی
high court of cassation دیوان عالی کشور
high court of cassation دیوان عالی تمیز
hight court of cassetion دیوان عالی تمیز
justice of supreme court مستشار دیوان عالی کشور
bureaucracy کاغذ پرانی دیوان سالاری
bureaucracies کاغذ پرانی دیوان سالاری
distinguished investigated by the رای دیوان عالی کشور
iran u.s. claims tribunal دیوان دعاوی ایران و امریکا
permanent court of international arbitra دیوان دایمی داوری بین المللی
report گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reported گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reports گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
bureaucrats مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
bureaucrat مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
international court of justice دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com