Dictiornary-Farsi | د رآنصورت حق با اوست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 42 (5 milliseconds)

English	Persian
In that case he is right.	د رآنصورت حق با اوست


Other Matches

he is if the right	حق با اوست
it is he that	اوست که
it is up to him to	با اوست که
to rank the soldiers	اوست
the fault lies with him	تقصیر با اوست
is that her	ایا اوست
it is his fault	تقصیر اوست
he is f. her	مایل اوست
it is mortal to him	کشنده اوست
it is usual with him	معمول اوست
that right inheres in him	این حق اوست
it is personal to himself	مال شخص اوست
it is under his nose	درست جلوچشم اوست
the goods are orlie in pledge	کالا در گرو اوست
It belongs to him personally.	متعلق بشخص اوست
it is his very own	مال خود اوست
it is under his nose	پیش روی اوست
it is a libel on him	مایه ابروئی اوست
There is some talk of his resigning.	صحبت از استعفای اوست
imeant his brother	مقصودم برادر اوست
he loves herher to d.	دیوانه عشق اوست
batter	توپزنی که نوبت اوست
batters	توپزنی که نوبت اوست
strikers	بیلیارد بازی که نوبت اوست
strikers	کروکه بازی که نوبت اوست
striker	بیلیارد بازی که نوبت اوست
striker	کروکه بازی که نوبت اوست
it depends on his approval	منوط به موافقت و تصویب اوست
demonist	کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
every dog has his d.	هرکسی چندروزه نوبت اوست
that is his look	این کار وابسته بخود اوست
it is his p to forgive	بخشیدن ازامتیازات وحقوق ویژه اوست
he has the p of forgiving	بخشیدن ازامتیازات وحقوق ویژه اوست
every dog has his day <idiom> <none>	هرکسی پنج روزه نوبت اوست
the observed of all observers	کسیکه توجه همه سوی اوست
noah ark	کشتی بچگانه که اسباب بازی اوست
first come, first served <idiom>	هرکی زودتر بیاد اول نوبت اوست
it is u.for him to tell a lie	دروغ گفتن برخلاف عادت اوست یا از او بعید است
She is handicapped by her age . Her age stands in her way .	سنش مانع کار او است ( مانعی درراه اوست )
gallio	ماموریاشخصی که ازدخالت درکاری که بیرون ازصلاحیت اوست خود داری
blue flag	پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد

In that case he is right.

د رآنصورت حق با اوست