Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English
Persian
dissave
ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
Other Matches
tasks
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
task
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
workings
فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
working
فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
scratchpad
فضای کاری یا محلی با حافظه سریع برای ذخیره موقت داده جاری
overlays
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
overlay
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
overlaying
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
registers
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
swopped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
save
امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
saved
امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
saves
امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
print
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
prints
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
printed
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
primary
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
erection crane
جراثقال برای کارهای ساختمانی
bureau
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureaus
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
lay up
<idiom>
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
peonage
استفاده از غلام برای کارهای بندگی
to pick on
برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
up to one's ears in work
<idiom>
کارهای زیاد برای انجام داشتن
softest
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softer
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
floats
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
CD
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
yard man
کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
e. of pleas
دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
congregationalism
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
office
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
offices
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
background
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
backgrounds
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
job
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
stream
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streamed
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
payola
وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
jobs
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streams
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
verification
بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
prodos
سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
foregrounding
اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
vacation sittings
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
precision
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
writes
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
multiple
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
write
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
scratch file
ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود
z buffer
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
work file
فضای کاری که برای کار جاری اشغال شده است
current asset cycle
زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
language
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
drivel
اب دهان جاری ساختن از دهن یا بینی جاری شدن دری وری سخن گفتن
customs of the services
مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
basics
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
flexibility
توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
address
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
graphics
تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
addressed
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
privacy act of
قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
robot
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
diabolize
کارهای شیطانی کردن
documented
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
to pry into a person affairs
در کارهای کسی فضولی کردن
to fly with the owl
کارهای شبانه کردن شبگردی کردن
extending
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
storage
دیسک برای ذخیره داده
current cost accounting
حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
audit
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audits
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
auditing
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audited
توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
coordination
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
reserved for unexpired risks
ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
ccd
محفظه هایی برای ذخیره داده
contingency retention stock
اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
capacity
فضای فراهم برای ذخیره سازی
capacities
فضای فراهم برای ذخیره سازی
storage
بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
storage
ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
call-ups
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
read
ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
register
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
call-up
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
registering
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
call up
تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
register
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
storing
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
store
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
storage
فضای لازم برای ذخیره سازی داده
The squirrels are storing up nuts for the winter.
سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
contingency support stocks
اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
floppy disks
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
registers
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
plants
ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
integers
دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
integer
دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
registers
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
floppy disk
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy discs
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
plant
ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
floppy
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppies
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
registering
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
reads
ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
R/W cycle
ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
archive
ذخیره سازی داده برای مدت طولانی
tapped
از شیر اب جاری کردن
flows
جریان جاری کردن
jets
مانندفواره جاری کردن
jet
مانندفواره جاری کردن
jetted
مانندفواره جاری کردن
jetting
مانندفواره جاری کردن
flow
جریان جاری کردن
tap
از شیر اب جاری کردن
tapping
از شیر اب جاری کردن
flowed
جریان جاری کردن
pronounce the formula of a specified
صیغه جاری کردن
blood
خون جاری کردن
normal
قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
media
هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود
microprogram
وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
overhead
کد اضافی که برای سازماندهی برنامه باید ذخیره شود
recall
بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
put and take fishing
انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
recalled
بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
recalls
بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
IFF
استاندارد برای فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-CD
names
نام شناسایی برای فایل برنامه ذخیره شده
densities
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
density
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
cassettes
نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
scratches
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
capacitance
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
cassette
نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
scratched
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
name
نام شناسایی برای فایل برنامه ذخیره شده
scratch
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratching
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
emanates
جاری شدن تجلی کردن
emanating
جاری شدن تجلی کردن
emanate
جاری شدن تجلی کردن
emanated
جاری شدن تجلی کردن
tiffs
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
circular
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
receivers
ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
receiver
ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
media
مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و.
tag image file format
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
fosdic
وسیله ذخیره سازی برای داده کامپیوتری با استفاده از میکروفیلم
registering
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
string
فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
post offices
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
post office
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
reserved character
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
circulars
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
buckets
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
registers
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
diskless workstation
ایستگاه کاری که درایو دیسکی برای ذخیره داده ندارد
bucket
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
leading zero
رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com