Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
faulty connection
رابطه اشتباه
[الکترونیک مهندسی برق]
Search result with all words
to make
[commit]
a faux pas
اشتباه اجتماعی کردن
[در رابطه با رفتار بین مردم]
Other Matches
range error
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
psychomancy
رابطه با روح رابطه ارواح باهم
glitches
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
out of place
<idiom>
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
nexus
رابطه رابطه داخلی
I am
[have]
finished with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
relevance
رابطه
relevancy
رابطه
correlation
رابطه
bond
رابطه
relationships
رابطه
linkage
رابطه
linkages
رابطه
relationship
رابطه
respects
رابطه
equations
رابطه
respect
رابطه
equation
رابطه
contingence
رابطه
connexions
رابطه
relation
رابطه
connection
رابطه
corresponded
رابطه داشتن
binary relation
رابطه دوتایی
liaison
بستگی رابطه
liaisons
رابطه نامشروع
liaisons
بستگی رابطه
interrelationship
رابطه متقابل
tie
رابطه برابری
interrelationships
رابطه متقابل
cash nexus
رابطه نقدی
bode's relation
رابطه بود
ties
رابطه برابری
mil relation
رابطه میلیمی
mil relation
رابطه میلیم
monotonic relation
رابطه همسو
relationship
رابطه
[ریاضی]
trade-offs
رابطه جایگزینی
trade-off
رابطه جایگزینی
trade off
رابطه جایگزینی
relation learning
رابطه اموزی
relations of production
رابطه تولید
sonship
رابطه فرزندی
terms of trade
رابطه مبادله
privity of contract
رابطه متعاقدین
positive relation
رابطه مثبت
positive relation
رابطه مستقیم
negative relation
رابطه منفی
arithmetic relation
رابطه حسابی
negative relation
رابطه معکوس
correspond
رابطه داشتن
corresponds
رابطه داشتن
liaise
رابطه داشتن
liaised
رابطه داشتن
liaises
رابطه داشتن
liaising
رابطه داشتن
symbiotic relation
رابطه همزیستی
liaison
رابطه نامشروع
fiduciary relationship
رابطه امانی
definitional equation
رابطه تعریفی
mutual relationship
رابطه متقابل
preattunement
هم آهنگی
[رابطه ای]
preattunement
هم کوکی
[رابطه ای]
causal relationship
رابطه علی
de broglie relation
رابطه دوبروی
equivalence relation
رابطه هم ارزی
functional relationship
رابطه تابعی
lesbianism
رابطه جنسی زن با زن
functional relation
رابطه تابعی
flow formula
رابطه جریان
preattunement
وفق
[رابطه ای]
mil formula
رابطه میلیمی
incommunicable
بدون رابطه
transitive
رابطه غیرمستقیم
linear relationship
رابطه خطی
lead lag relation
رابطه سبقت
transitive
رابطه مجازی
commutation relation
رابطه جابجایی
interrelation
رابطه متقابل
causal link
رابطه سببیت
contractual relationship
رابطه قراردادی
correlation
ضریب رابطه
relation
رابطه نسبت
stress strain relation
رابطه تنش- کرنش
disconnection
قطع نداشتن رابطه
sexual intercourse
رابطه جنسی مجامعت
absolute address
محل یک شی در رابطه با مبدا
intimacy
رابطه نامشروع جنسی
cohabiting
رابطه جنسی داشتن
input output relation
رابطه ورودی- خروجی
parent child relationship
رابطه پدر و پسر
cause and effect relationship
رابطه علت و معلولی
cohabit
رابطه جنسی داشتن
mass energy relation
رابطه جرم و انرژی
denouncement
اعلان قطع رابطه
price system
نسبت و رابطه قیمتها با هم
cohabited
رابطه جنسی داشتن
cohabits
رابطه جنسی داشتن
oral intercourse
رابطه جنسی دهانی
cohering
رابطه خویشی داشتن
coheres
رابطه خویشی داشتن
cohere
رابطه خویشی داشتن
difference equation
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
recurrence relation
[RR]
رابطه بازگشتی
[ریاضی]
to make a connection
رابطه ای برقرار کردن
This does not apply to . . .
در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
wealth saving relationship
رابطه ثروت و پس انداز
cohered
رابطه خویشی داشتن
break away
قطع رابطه کردن
causal nexus
رابطه میان علت و معلول
average marginal relationship
رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
to discontinue relations
[with somone]
رابطه قطع کردن
[با کسی]
causality
رابطه بین علت ومعلول
creation of contractual tie
انشاء ایجاد رابطه قراردادی
fisher equation
این رابطه عبارت است از :
thermoelectric
وابسته به رابطه برق وحرارت
divisibility relation
رابطه بخش پذیری
[ریاضی]
to correspond with
رابطه
[نامه نگاری]
داشتن با
filiation
نسل رابطه پدر و فرزندی
habit
روش طرز رشد رابطه
mil rule
قانون مربوط به رابطه میلیمی
habits
روش طرز رشد رابطه
to have connections
رابطه داشتن
[با مردم برای هدفی]
intercommunication
رابطه یا مخابره بین چند مرکز
to be together with somebody
با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
neutral technology
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
trade off between inflation and
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
aerodynamic shape
شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
sugar daddies
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
subcontrariety
رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
to push for an answer
[in reference to something]
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
to pull strings
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
sugar daddy
مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
to make friends
[to make connections]
رابطه پیدا کردن
[با مردم برای هدفی]
compatible
زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
fornication
رابطه جنسی
[قبل از]
بیرون از ازدواج
[دین]
[حقوق]
hypotaxis
رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
geocoding
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
I give the programme zero
[nought]
out of ten for reality.
من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
phenology
مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
to pick up somebody
[to find sexual partners]
بلند کردن کسی
[زنی]
[برای رابطه جنسی]
[اصطلاح روزمره]
snafu
اشتباه
barratry
اشتباه
to put one in the wrong
اشتباه
discrepancy
اشتباه
mistakes
اشتباه
mix up
اشتباه
mix-up
اشتباه
mix-ups
اشتباه
jeofail
اشتباه
in error
<adj.>
اشتباه
mistaking
اشتباه
mistakenness
اشتباه
false
<adj.>
اشتباه
clanger
اشتباه
faux pas
اشتباه
inerrant
بی اشتباه
errancy
اشتباه
incorrectness
اشتباه
lap sus
اشتباه
fumbles
اشتباه
faulted
اشتباه
faults
اشتباه
fault
اشتباه
errors
اشتباه
fumbled
اشتباه
flounder
اشتباه
trip
اشتباه
error
اشتباه
tripped
اشتباه
trips
اشتباه
fumble
اشتباه
wrong
اشتباه
wronging
اشتباه
floundered
اشتباه
wrongs
اشتباه
goofs
اشتباه
fallacies
اشتباه
mistake
اشتباه
fallacy
اشتباه
goofing
اشتباه
floundering
اشتباه
flounders
اشتباه
goofed
اشتباه
goof
اشتباه
overseen
در اشتباه
mistaken party
اشتباه کننده
disabuses
از اشتباه دراوردن
misconstrues
اشتباه کردن
disabused
از اشتباه دراوردن
misplay
بازی اشتباه
peccant
اشتباه کار
misconstrued
اشتباه کردن
fallible
اشتباه کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com