English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
nexus رابطه رابطه داخلی
Other Matches
psychomancy رابطه با روح رابطه ارواح باهم
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
I am done with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
equations رابطه
linkage رابطه
relevancy رابطه
relation رابطه
linkages رابطه
relationship رابطه
correlation رابطه
equation رابطه
relevance رابطه
contingence رابطه
relationships رابطه
connection رابطه
connexions رابطه
respects رابطه
respect رابطه
bond رابطه
interrelationship رابطه متقابل
interrelationships رابطه متقابل
liaison بستگی رابطه
liaisons بستگی رابطه
liaison رابطه نامشروع
flow formula رابطه جریان
fiduciary relationship رابطه امانی
functional relation رابطه تابعی
functional relationship رابطه تابعی
equivalence relation رابطه هم ارزی
definitional equation رابطه تعریفی
de broglie relation رابطه دوبروی
contractual relationship رابطه قراردادی
lead lag relation رابطه سبقت
commutation relation رابطه جابجایی
causal relationship رابطه علی
liaised رابطه داشتن
liaises رابطه داشتن
liaising رابطه داشتن
correlation ضریب رابطه
trade off رابطه جایگزینی
trade-off رابطه جایگزینی
trade-offs رابطه جایگزینی
transitive رابطه غیرمستقیم
liaise رابطه داشتن
corresponds رابطه داشتن
causal link رابطه سببیت
cash nexus رابطه نقدی
bode's relation رابطه بود
binary relation رابطه دوتایی
arithmetic relation رابطه حسابی
lesbianism رابطه جنسی زن با زن
correspond رابطه داشتن
corresponded رابطه داشتن
transitive رابطه مجازی
incommunicable بدون رابطه
negative relation رابطه معکوس
positive relation رابطه مستقیم
positive relation رابطه مثبت
privity of contract رابطه متعاقدین
relation learning رابطه اموزی
relations of production رابطه تولید
sonship رابطه فرزندی
symbiotic relation رابطه همزیستی
terms of trade رابطه مبادله
relation رابطه نسبت
preattunement هم کوکی [رابطه ای]
ties رابطه برابری
tie رابطه برابری
interrelation رابطه متقابل
preattunement وفق [رابطه ای]
linear relationship رابطه خطی
liaisons رابطه نامشروع
relationship رابطه [ریاضی]
mil formula رابطه میلیمی
mil relation رابطه میلیمی
negative relation رابطه منفی
preattunement هم آهنگی [رابطه ای]
mutual relationship رابطه متقابل
monotonic relation رابطه همسو
mil relation رابطه میلیم
break away قطع رابطه کردن
to make a connection رابطه ای برقرار کردن
oral intercourse رابطه جنسی دهانی
This does not apply to . . . در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
sexual intercourse رابطه جنسی مجامعت
recurrence relation [RR] رابطه بازگشتی [ریاضی]
absolute address محل یک شی در رابطه با مبدا
stress strain relation رابطه تنش- کرنش
price system نسبت و رابطه قیمتها با هم
parent child relationship رابطه پدر و پسر
cause and effect relationship رابطه علت و معلولی
disconnection قطع نداشتن رابطه
mass energy relation رابطه جرم و انرژی
wealth saving relationship رابطه ثروت و پس انداز
denouncement اعلان قطع رابطه
difference equation رابطه بازگشتی [ریاضی]
cohabits رابطه جنسی داشتن
cohabit رابطه جنسی داشتن
cohabited رابطه جنسی داشتن
cohabiting رابطه جنسی داشتن
input output relation رابطه ورودی- خروجی
intimacy رابطه نامشروع جنسی
coheres رابطه خویشی داشتن
cohering رابطه خویشی داشتن
cohere رابطه خویشی داشتن
cohered رابطه خویشی داشتن
to correspond with رابطه [نامه نگاری] داشتن با
causality رابطه بین علت ومعلول
habits روش طرز رشد رابطه
habit روش طرز رشد رابطه
fisher equation این رابطه عبارت است از :
thermoelectric وابسته به رابطه برق وحرارت
mil rule قانون مربوط به رابطه میلیمی
average marginal relationship رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
divisibility relation رابطه بخش پذیری [ریاضی]
creation of contractual tie انشاء ایجاد رابطه قراردادی
filiation نسل رابطه پدر و فرزندی
to discontinue relations [with somone] رابطه قطع کردن [با کسی]
causal nexus رابطه میان علت و معلول
to be together with somebody با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
neutral technology تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
faulty connection رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
to have connections رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
intercommunication رابطه یا مخابره بین چند مرکز
aerodynamic shape شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
to push for an answer [in reference to something] برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
to make friends [to make connections] رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
sugar daddy مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddies مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
to pull strings از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
subcontrariety رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
hypotaxis رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
fornication رابطه جنسی [قبل از] بیرون از ازدواج [دین] [حقوق]
compatible زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
to make [commit] a faux pas اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
phenology مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
geocoding روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
I give the programme zero [nought] out of ten for reality. من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
to pick up somebody [to find sexual partners] بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
pareto distribution در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
isolationism سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
stormbound قطع رابطه شده در اثر توفان توفان زده
immanentism نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
uberrima fides صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
to pair somebody off [up] with somebody کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
communication link رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
phillips curve منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
okuns law براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
countershaft محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
monetarists طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
incretion ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
squawked مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense پدافند داخلی پایداری داخلی
squawk مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure ساختمان داخلی سازه داخلی
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
internal medicine طب داخلی
intramural داخلی
internal door در داخلی
endogenous داخلی
inside داخلی
internal داخلی
esoteric داخلی
insides داخلی
ben داخلی
municipal داخلی
indoor داخلی
in داخلی
anie داخلی
interior داخلی
in- داخلی
domestic داخلی
territorial داخلی
interiors داخلی
inner داخلی
innate داخلی
internal conductance اندوکتانس داخلی
internal circuit مدار داخلی
internal circuit حلقه داخلی
internal commerce تجارت داخلی
internal clock ساعت داخلی
internal combustion احتراق داخلی
internal conductor سیم داخلی
internal connection اتصال داخلی
marketing audit کنترل داخلی
internal discharge تخلیه داخلی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com