English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (2 milliseconds)
English Persian
peacefulness راحتی صلح جوئی
Other Matches
maliciousness کینه جوئی
revengefulness کینه جوئی
vindictiveness کینه جوئی
thrift صرفه جوئی
quarrelsomeness ستیزه جوئی
frugally با صرفه جوئی
riotousness فتنه جوئی
competitions سبقت جوئی
competition سبقت جوئی
factiousness فتنه جوئی
vengeanee کینه جوئی
economization صرفه جوئی
quarelsomeness ستیزه جوئی
chariness صرفه جوئی
thriftily از روی صرفه جوئی
quarrelsomely از روی ستیزه جوئی
economizing صرفه جوئی کردن
captiously از روی عیب جوئی
To save . To economize. صرفه جوئی کردن
vengefully از روی کینه جوئی
censoriously از روی عیب جوئی
diseconomies of scale عدم صرفه جوئی به مقیاس
quarelsomeness نزاع طلبی فتنه جوئی
housewifely از روی خانه داری یا صرفه جوئی
Adventurism is the salt of life . ماجرا جوئی شور ونمک زندگه است
comfortableness راحتی
eased راحتی
eases راحتی
easing راحتی
convenience راحتی
conveniences راحتی
ease راحتی
relief راحتی
davenport نیمکت راحتی
easement راحتی اسایش
armchairs صندلی راحتی
armchair صندلی راحتی
slack suit لباس راحتی
morris chair صندلی راحتی
pantofle کفش راحتی
shoepack کفش راحتی
shoepac کفش راحتی
plimsoll کفش راحتی
arm chair صندلی راحتی
slipper کفش راحتی
slippers کفش راحتی
plimsolls کفش راحتی
sandals کفش راحتی
fleshpots راحتی جسمانی
sandal کفش راحتی
comforter راحتی بخش
comforters راحتی بخش
sock کفش راحتی بی پاشنه
juliet کفش راحتی زنانه
unaccommodated بدون وسایل راحتی
warm one's blood/heart <idiom> احساس راحتی کردن
discomfort relief ratio بهر راحتی- ناراحتی
circulating آنچه به راحتی می چرخد
accommodation منزل وسایل راحتی
off duty مرخصی راحتی نگهبانی
accommodations منزل وسایل راحتی
sit back <idiom> راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
ease of movement سهولت حرکت راحتی مانور
whip up <idiom> به راحتی وسریع به انجام رساندن
huarache کفش راحتی پاشنه کوتاه
security blanket <idiom> استفاده از چیزی برای راحتی
hammock chair صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
ergonomics علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
reduce تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reducing تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduces تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
plug مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plugs مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
plugging مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد
partition تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partitions تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
MNP 0 پروتکل تصحیح خطای ارتباطی که میتواند داده راحتی روی اتصالات تلفن ضعیف منتقل کند
ikons نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
icon نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
icons نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
notebook computer که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
rom نرم افزار ذخیره شده در ROM روی کارتریج که به راحتی قابل نصب روی کامپیوتراست .
lounges اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
rocking chairs صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chair صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
lounged اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
faldstool صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
languages زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com