English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (6 milliseconds)
English Persian
radio telescope رادیو تلسکوپ
radio telescopes رادیو تلسکوپ
Other Matches
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
telescopes تلسکوپ
telescopii تلسکوپ
telescope تلسکوپ
telescopium تلسکوپ
electron telescope تلسکوپ الکترونی
radio telescopes تلسکوپ رادیویی
reflecting telescope تلسکوپ انعکاسی
radio telescope تلسکوپ رادیویی
reflecting telescope تلسکوپ بازتابی
refracting telescope تلسکوپ شکستی
diopter telescope تلسکوپ دیوپتر
refracting telescope تلسکوپ انکساری
resolving power توان تفکیک تلسکوپ
telescopes تلکسوپ تلسکوپ بکار بردن
telescope تلکسوپ تلسکوپ بکار بردن
radio-telephones رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radioing رادیو
radioed رادیو
aligning tool رادیو
neutralizing tool رادیو
broadcasting رادیو
radios رادیو
radio رادیو
a radio رادیو
receiving set رادیو
wireless رادیو
wirelesses رادیو
radioisotope رادیو ایزوتوپ
radio engineering مهندسی رادیو
broadcasting station ایستگاه رادیو
battery receiver رادیو باتری
banana pin دو شاخه رادیو
radio frequency choke چوک رادیو
radio relay رادیو رله
schematic diagram نقشه رادیو
skiagraphy رادیو گرافی
radiotrician تکنیسین رادیو
radioisotope رادیو اکتیو
radiotelegraph رادیو تلگراف
radio tube لامپ رادیو
radio star اختر رادیو
radio set دستگاه رادیو
radiometer رادیو متر
radio engineering تکنیک رادیو
radio button دکمه رادیو
air cell a battery باتری رادیو
radioactivity رادیو اکتیویته
receptacles ژاک رادیو
receptacle ژاک رادیو
radiography عکسبرداری رادیو
radioactive رادیو اکتیو
radiocast توسط رادیو گستردن
buzz هوم کردن رادیو
radioluminescence رادیو لومینه سانس
radiotelephony مکالمه رادیو تلفنی
buzzing هوم کردن رادیو
buzzes هوم کردن رادیو
buzzed هوم کردن رادیو
universal receiver رادیو برق و باتری
wave band دسته امواج رادیو
on the air <idiom> بخشاز رادیو وتلوزیون
pick up <idiom> دریافت صدای رادیو و...
tune in <idiom> پخش از رادیو وتلوزیون
radon ماده رادیو اکتیو
blooper صدای نامطبوع رادیو
aerial آنتن هوایی رادیو
radials محوری مربوط به رادیو
inverted l antenna انتن معمولی رادیو
l antenna انتن معمولی رادیو
aerials انتن هوایی رادیو
radial محوری مربوط به رادیو
airwave امواج رادیو و تلویزیون
radio prospecting کشف معادن با رادیو
airborne radio relay سیستم رادیو رله هوابرد
radiostrontium استرونتیوم رادیو اکتیو استرونیتوم 09
radiosonde دستگاه رادیو سوند هواسنجی
radiophotograph انتقال عکس بوسیله رادیو
tuned radio frequency receiver رادیو با بسامد میزان شده
low tension battery باتری فشار ضعیف رادیو
banana jack مادگی در رادیو برای دوشاخه
decay کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decayed کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decaying کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
radiobroadcast پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
decays کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
transmissions وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
transmission وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
To turn on the light(radio, T. V). چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
To turn off the lights. (T. V. ,radio). چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
air time زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
radiotherapy رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
to tune in TV [radio] روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
communication رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
radiobiology مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
relay دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relayed دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
disc jockey کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
tuners پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
disc jockeys کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
tuner پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
facsimile روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
facsimiles روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
sound effects عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
faxes غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxing غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxed غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
fax غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
spacing impulse نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
wide area network شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
sportscasts برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscaster برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasters برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscast برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
radiogram پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
panelist عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com