English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (7 milliseconds)
English Persian
skeleton in one's closet <idiom> رازهای مخفی
Other Matches
he was privy to my secrets او از رازهای من اگاه بود
gnosis دانش رازهای روحانی عرفان
underground مخفی شبکه مخفی جنگ غیر منظم
perdu or due مخفی
slinkiest مخفی
secrets مخفی
hid مخفی
hush hush مخفی
secret مخفی
concealed مخفی
covert مخفی
closet مخفی
hidden مخفی
undercover مخفی
clandestine مخفی
hush-hush مخفی
slinkier مخفی
closeted مخفی
slinky مخفی
furtive مخفی
closets مخفی
closeting مخفی
codes کدهای مخفی
by ballot با رای مخفی
clandestinely بطور مخفی
secret agent مامور مخفی
occult مخفی کردن
hideaways مخفی گاه
hideaway مخفی گاه
covert operations عملیات مخفی
under- مخفی درزیر
under مخفی درزیر
hid مخفی شده
hickok belt مخفی کردن زه
mole مامور مخفی
defector in place مامور مخفی
hidey-hole مخفی گاه
hidy-hole مخفی گاه
hidden codes رمزهای مخفی
hidden file فایل مخفی
hugger mugger مخفی کردن
plainclothesman پلیس مخفی
secret ballot رای مخفی
submergence مخفی سازی
submers مخفی کردن
secret agents مامور مخفی
stowaway مسافر مخفی
stowaways مسافر مخفی
emissary مامور مخفی
stowing مخفی کردن
blinded مخفی گاه
blind مخفی گاه
obscuring مخفی کردن
coverings مخفی در بر گرفتن
cover مخفی در بر گرفتن
hidden مخفی شده
obscured مخفی کردن
submerged مخفی کردن
blinds مخفی گاه
stows مخفی کردن
conceal مخفی کردن
conceals مخفی کردن
obscure مخفی کردن
obscurer مخفی کردن
stowed مخفی کردن
obscures مخفی کردن
obscurest مخفی کردن
stow مخفی کردن
submerges مخفی کردن
submerge مخفی کردن
covers مخفی در بر گرفتن
submerging مخفی کردن
emissaries مامور مخفی
bugs میکروفن مخفی
bug میکروفن مخفی
bugging میکروفن مخفی
balloted رای مخفی دادن
ballots رای مخفی دادن
camouflaging مخفی کردن پوشاندن
camouflages مخفی کردن پوشاندن
fig leaves لاپوش مخفی کننده
camouflaged مخفی کردن پوشاندن
camouflage مخفی کردن پوشاندن
hide مخفی نگاه داشتن
falsi crimen مخفی کردن حقیقت
fig leaf لاپوش مخفی کننده
bugged مجهز به میکروفن مخفی
hides مخفی نگاه داشتن
ballot رای مخفی دادن
huddled مخفی کردن درهم ریختگی
huddle مخفی کردن درهم ریختگی
spial عمل مخفی انجام دادن
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
huddling مخفی کردن درهم ریختگی
blind پوشش مخفی [جامعه شناسی]
blind مخفی گاه [جامعه شناسی]
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
gestapo گشتاپو سازمان پلیس مخفی
conclearer of stolen goods مخفی کننده اموال مسروقه
perdu مخفی سرباز جان فشان
covered approach پیشروی پوشیده معابر مخفی
hickok belt مخفی شدن پنهان کردن
perdue مخفی سرباز جان فشان
hush ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
huddles مخفی کردن درهم ریختگی
ballots رای مخفی مجموع اراء نوشته
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
ambushed مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing مخفی گاه سربازان برای حمله
disclose یات چیزی که باید مخفی می ماند
discloses یات چیزی که باید مخفی می ماند
disclosing یات چیزی که باید مخفی می ماند
ambushes مخفی گاه سربازان برای حمله
espial جاسوسی عمل مخفی انجام دادن
ambush مخفی گاه سربازان برای حمله
ballot رای مخفی مجموع اراء نوشته
balloted رای مخفی مجموع اراء نوشته
hit the dirt <idiom> خیزرفتن به زمین ،درجایی مخفی شدن
He has been exposed as a traitor. هویت مخفی او [مرد] بعنوان خائن افشا شد.
rear takedown with outside leg tackle گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
apparatus شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
screens ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screened ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screening, screenings ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
secret ballot ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
acid house party نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
culling مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culls مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culled مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
cull مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
burned کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
backstreet فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
conventicle انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
secret police سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com