Dictiornary-Farsi | راست دستی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
right handedness	راست دستی


Other Matches

dexiotropic	واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropous	واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
manual	دستور رزمی دستی سیستم دستی
attention to port	احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right.	این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
bi directional	چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
craft revolving fund	حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
plain dealing	معامله راست حسینی راست باز
To lead an idle life.	راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
one two	ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
orthotropous	دارای تخمک راست راست اسه
off	خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
columnleft	فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
half face	نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
craft reimbursable supply	اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
underhook	گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
right justify	هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
side step	فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
guide left	فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
half left	فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
portable	دستی
palmar	کف دستی
hand made	دستی
left handedness	چپ دستی
levorotation	چپ دستی
bellows	دم دستی
hand held	دستی
handiest	دستی
handmade	دستی
ready use	دم دستی
three handed	سه دستی
manual	دستی
handier	دستی
handy	دستی
single-handed	یک دستی
canes	چوب دستی
caned	چوب دستی
handbell	زنگ دستی
cane	چوب دستی
caning	چوب دستی
handhold	گیره دستی
handlist	فهرست دستی
staff gauge	اشل دستی
gimlet	مته دستی
gun	تلمبه دستی
manual skills	مهارتهای دستی
gimlets	مته دستی
manual skill	مهارت دستی
manual ringing	زنگ دستی
hand receipt	رسید دستی
hand wheel	چرخ دستی
manual override	القای دستی
manual input	ورودی دستی
concertinaed	ارغنون دستی
concertina	ارغنون دستی
hand saw	اره دستی
guns	تلمبه دستی
manual labour	امضای دستی
manual operation	عملیات دستی
hand tool	ابزار دستی
manual focusing knob	دکمهزوم دستی
hand vise	گیره دستی
hand roller	غلطک دستی
hand torch	مشعل دستی
concertinas	ارغنون دستی
manual pinion shift	استارت دستی
concertinaing	ارغنون دستی
egg beater	همزن دستی
manual operation	عمل دستی
tin snips	قیچی دستی
handcart	چرخ دستی
handcarts	ارابه دستی
handcarts	چرخ دستی
submachinegun	مسلسل دستی
bungle	خام دستی
bungled	خام دستی
bungles	خام دستی
push cart	چرخ دستی
light fingers	چابک دستی
bungling	خام دستی
handcart	ارابه دستی
handwork	دستی دستکاری
handbook	کتاب دستی
handbooks	کتاب دستی
handicraft	پیشه دستی
handicraft	صنعت دستی
handicraft	کار دستی
handicraft	هنر دستی
tommy gun	مسلسل دستی
sideboards	میز دم دستی
sideboard	میز دم دستی
line hand	دستی که نخ را می کشد
handbag	کیف دستی
Jim Crow	ریل خم کن دستی
pushcart	ارابه دستی
pushcarts	ارابه دستی
manual control	کنترل دستی
sub-machine guns	مسلسل دستی
manual controller	نافم دستی
sub-machine guns	تیربار دستی
manual cutout	افتامات دستی
handwheel	چرخ دستی
handsaw	اره دستی
sub-machine gun	تیربار دستی
long bow	کمان دستی
handbags	کیف دستی
clumsiness	خام دستی
hang-gliding	گلایدر دستی
inexperience	خام دستی
made ground	خاک دستی
stick shift	دندهی دستی
stick shifts	دندهی دستی
handicrafts	صنایع دستی
sub-machine gun	مسلسل دستی
manual exchange	مرکز دستی
dug well	چاه دستی
hand compaction	تراکم دستی
desk checking	بررسی دستی
hand crane	جرثقیل دستی
hand crane	بارانگیز دستی
hand drill	مته دستی
fly bill	اعلان دستی
fly bill	اگهی دستی
hand knot	گره دستی
quern	اسیاب دستی
manual adjustment	تنطیم دستی
hand grenade	نارنجک دستی
hand held computer	کامپیوتر دستی
hand lade	پاتیل دستی
cold link	پیوند دستی
close fistedness	خشک دستی
fly sheet	اعلانات دستی
crank handle	اهرم دستی
hand compaction	توپرسازی دستی
hand cart	چرخ دستی
string hand	دستی که زه را می کشد
drawing hand	دستی که زه را می کشد
dump barrow	حرخ دستی
door bundle	بارهای دستی
hand augger	مته دستی
paving beetle	تخماق دستی
end table	میزکوچک دم دستی
skill	چیره دستی
smacks	کف دستی زدن
hand cable winch	جراثقال دستی
hand power winch	جراثقال دستی
portable drill	مته دستی
eye glass	عینک دستی
hand cart	ارابه دستی
go devil	ارابه دستی
side board	میز دم دستی
trial balloon <idiom>	یک دستی زدن
portable weir	سرریز دستی
portable receiver	رادیوی دستی
nattiness	زبر دستی
nimble fingers	چابک دستی
hand molding shop	قالبریزی دستی
attache case	کیف دستی
manually	بصورت دستی
post hole auger	مته دستی
hand operated chuck	سه نظام دستی
hand reamer	کوبه دستی
hand organ	ارگ دستی
adeptly	زبر دستی
manula shifting	اتصال دستی
adeptness	زبر دستی
alggardness	کند دستی
mill file	سوهان دستی
gaucherie	خام دستی
hand brake	ترمز دستی
smacked	کف دستی زدن
portable instrument	سنجه دستی
carpenter's clamp	پیچ دستی
bull horn	بلندگوی دستی
bitstock	مته دستی
handbill	اگهی دستی
foozle	خام دستی
hand mill	اسیاب دستی
handbills	اگهی دستی
hand lever	اهرم دستی
smack	کف دستی زدن
hand molding	قالبریزی دستی
free head grinding	سنگ زنی دستی
hanging ladder	چوب بست دستی
cramps	پیچ دستی درودگری
handy billy	پمپ دستی کوچک
get round	پیش دستی کردن بر
handicraft	صنعت دستی حرفه
go devil	ماشین بذرپاش دستی
swagger stick	چوب دستی کوچک
foozle	باخام دستی زدن
down hand welding	جوشکاری پایین دستی
hand loom	دستگاه بافندگی دستی
spindling	چرخش دیسک دستی
bassinet	درشکه دستی بچگانه
forestalls	پیش دستی کردن بر
hand selector switch	سوئیچ سلکتور دستی
hand screw press	پرس پیحی دستی
forestall	پیش دستی کردن بر
forestalled	پیش دستی کردن بر