English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
approach march راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
Other Matches
close up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
route march راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
route marches راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
close in security برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
shadower یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
motor march راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
march outpost نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
line of approach راه تقرب به دشمن
marched راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marches راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marching راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
march راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
trail formation ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
approach line خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
break off قطع تماس با دشمن
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
meaconing گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
contacting ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacts ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
gall حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio deception گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
to triumph over the enemy برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
interrogator responder دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
hits اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
rejects عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
reject عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
manipulative deception تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
disengagement جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
close with اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
head-shrinker کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinkers کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
diversionary landing فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
penetration نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
espionage جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
evasion اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
road movement راهپیمایی
hikes راهپیمایی
hiked راهپیمایی
travelling راهپیمایی
hiking راهپیمایی
hike راهپیمایی
race walking مسابقه راهپیمایی
walk مسابقه راهپیمایی
walked مسابقه راهپیمایی
walks مسابقه راهپیمایی
rate of march نواخت راهپیمایی
drill marching راهپیمایی تمرینی
administrative march راهپیمایی اداری
march unit یکان راهپیمایی
foot race مسابقه راهپیمایی
route column ستون راهپیمایی
road movement table جدول راهپیمایی
march order ترتیب راهپیمایی
quick march راهپیمایی تند
travelling راهپیمایی کردن
road movement graph گرافیک راهپیمایی
march column ستون راهپیمایی
Thanks for calling back. با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
column صف ستون راهپیمایی یاموتوری
double staggered column ستون راهپیمایی دوبله
road movement table جدول حرکت و راهپیمایی
road movement graph منحنی مسیر راهپیمایی
columns صف ستون راهپیمایی یاموتوری
march unit قسمتی ازستون راهپیمایی
cultivation جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
identification friendly or foe سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
walkers شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walker شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
release point نقطه رهایی ستون راهپیمایی
disorganizes به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganised به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
serials سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
serial سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
end on سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
out flank دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repels پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
advance to contact پیشروی برای اخذ تماس
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
answered مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
ground تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
foeman دشمن
abhorrer دشمن
foes دشمن
at d. دشمن
enemies دشمن
adversarial دشمن
hostile دشمن
adversaries دشمن
adversary دشمن
foe دشمن
xenophobe دشمن
enemy دشمن
enemy state حکومت دشمن
wane جنگ دشمن
feudist متحد دشمن
waned جنگ دشمن
antagonizes دشمن کردن
antagonised دشمن کردن
enemy state دولت دشمن
evading گریز از دشمن
antagonize دشمن کردن
antagonising دشمن کردن
hostile battery اتشبار دشمن
hostile artillery توپخانه دشمن
antagonises دشمن کردن
contains احاطه دشمن
antagonizing دشمن کردن
evaded گریز از دشمن
hateable دشمن داشتنی
wanes جنگ دشمن
evades گریز از دشمن
nemesis دشمن بزرگ
the enemy نیروی دشمن
the enemy کشتی دشمن
waning جنگ دشمن
enemy forces نیروهای دشمن
contain احاطه دشمن
contained احاطه دشمن
antagonized دشمن کردن
evade گریز از دشمن
potential enemy دشمن حتمی
alien enemy دشمن خارجی
antichrst دشمن مسیح
potential enemy دشمن اصلی
antagonists رقیب دشمن
unfriendly دشمن ناشناس
engagements درگیری با دشمن
enemy دشمن کردن
engagement درگیری با دشمن
front سمت دشمن
archenemy دشمن بزرگ
man hater دشمن ادم
xenophobe دشمن بیگانه
arch enemy دشمن بزرگ
enemies دشمن کردن
antagonist رقیب دشمن
merged دشمن فاهر شد
fronting سمت دشمن
enemy in liken of friend دشمن در لباس دوست
action station پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
break through نفوذکردن در مواضع دشمن
anti air ضد برتری هوایی دشمن
betrayment تسلیم به دشمن کردن
trophy of war غنیمت جنگی از دشمن
harasses ناراحت کردن دشمن
suspect battery اتشبار مشکوک دشمن
harasses ایذا کردن دشمن
harass ناراحت کردن دشمن
harass ایذا کردن دشمن
threats دشمن تهدید کردن
threat دشمن تهدید کردن
One enemy is one too many. یک دشمن هم زیاد است
To the envy of our enemies . به کوری چشم دشمن
betrayed تسلیم دشمن کردن
repulsing پس زدن دشمن وازدن
repulses پس زدن دشمن وازدن
betray تسلیم دشمن کردن
to pierce the enemy's line دشمن رخنه کردن
repulsed پس زدن دشمن وازدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com