Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
forequarter
ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
Other Matches
acron
قسمت قدامی حیوانات بنددار
positive externalities
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
frontal
قدامی
anterior
قدامی
frontal lobe
لب قدامی مغز
ventral root
ریشه قدامی
premedial
واقع در نیمه قدامی
frontal lobe
قسمت قدامی دونیمکره مخ
premedian
واقع در نیمه قدامی
anterior commissure
بافت رابط قدامی
acrosome
برجستگی قدامی سلول جنسی نر
prothorax
قسمت قدامی سینه حشره
endbrain
جلوترین قسمت قدامی مغز
exterior angle
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
olivary body
بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
foreign exchange
پول خارجی ارز خارجی
outwork
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
wilson
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
lore
حیوانات
bestiality
جماع با حیوانات
zoolatry
پرستش حیوانات
feedstuff
خوراک حیوانات
dung
مدفوع حیوانات
home range
جایگاه حیوانات
stray animals
حیوانات ضاله
zootomy
تشریح حیوانات
wildlife
حیوانات وحشی
chit
توله حیوانات
breeding
پرورش حیوانات
venery
حیوانات شکارشونده
chits
توله حیوانات
rodentia
حیوانات قراضه
buggery with animals
جماع با حیوانات
put away
<idiom>
کشتن حیوانات
domestic animals
حیوانات اهلی
foals
توله حیوانات
foal
توله حیوانات
fauna
حیوانات یک اقلیم
bull
حیوانات نر بزرگ فرمان
farmed
پرورشگاه حیوانات اهلی
woodnote
صدای حیوانات جنگل
farms
پرورشگاه حیوانات اهلی
make friends
<idiom>
رفاقت با حیوانات ومردم
pedication
عمل جنسی با حیوانات
zootechnical
وابسته به فن تربیت حیوانات
damage feasant
خسارت ناشی از حیوانات
farm
پرورشگاه حیوانات اهلی
forepaw
پنجه دست حیوانات
big game
شکار حیوانات بزرگ
bulls
حیوانات نر بزرگ فرمان
privilegium
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
soilage
علف تازه علوفه حیوانات
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
pens
حیوانات اغل خانه ییلاقی
penning
حیوانات اغل خانه ییلاقی
penned
حیوانات اغل خانه ییلاقی
pen
حیوانات اغل خانه ییلاقی
reclaim animal
حیوانات وحشی تربیت شده
sweetbread
تیموس حیوانات جوان دنبلان
squamation
پوشش فلسی شکل حیوانات
parkas
نیم تنه پوست حیوانات
zoomorphic
[استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
beaver
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
mane
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
crest
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
diana
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
taxidermy
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
gasteropod
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
home range
جای محدود برای فعالیت حیوانات
exuviae
پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
blasetocyst
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
upland game
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
zoon
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
veterinarian
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarians
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
fluor
مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
taxidermist
ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
vivary
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
dicker
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
zoomorphism
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
animalist
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
zoomorphism
تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
small game
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
zootechnician
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
poundage
وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
fish meal
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biomorph
[فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
fish story
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biogeography
رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
Agricultural Order
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
acrostolium
[قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
back berm
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
bioecology
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
tusk
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusks
دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
outward
خارجی
exoteric
خارجی
extern
خارجی
exosphere
خارجی
exogenous
خارجی
oversea
خارجی
abextra
خارجی
exterior
خارجی
foreign
خارجی
exteriors
خارجی
gringo
خارجی
international line
خط خارجی
exotic
خارجی
outboard
خارجی
gringos
خارجی
outer
خارجی
outside
خارجی
outsides
خارجی
extra
خارجی
extra-
خارجی
extras
خارجی
external
خارجی
peripheral
خارجی
outsiders
خارجی
alien
خارجی
aliens
خارجی
outsider
خارجی
extraneous
خارجی
externals
خارجی
pound
اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounding
اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounded
اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pounds
اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
external menory
حافظه خارجی
external operation
عملیات خارجی
external pressure
فشار خارجی
external memory
حافظه خارجی
external load
بار خارجی
outwork
سنگر خارجی
outward opening
دهانه خارجی
external reference
مرجع خارجی
external symbol
علامت خارجی
external store
انباره خارجی
outside view
منظره خارجی
renvoi
تبعیدشخص خارجی
external storage
حافظه خارجی
external storage
انباره خارجی
external sort
جورکردن خارجی
external security
امنیت خارجی
external reperence
ارجاع خارجی
external reference
ارجاع خارجی
external label
برچسب خارجی
external interrupt
وقفه خارجی
external benefits
فواید خارجی
external armature
ارمیچر خارجی
exterior varnish
لاک خارجی
exterior varnish
جلای خارجی
exterior ballistics
بالیستیک خارجی
overseas trade
معاملات خارجی
exosphere
قسمت خارجی جو
external circuit
مدار خارجی
external combustion
احتراق خارجی
external force
نیروی خارجی
external command
فرمان خارجی
external docuhentation
مستندات خارجی
external delay
تاخیر خارجی
external cost
هزینه خارجی
external control
کنترل خارجی
imbody
صورت خارجی
foreign deposit
سپرده خارجی
load curve
خم بار خارجی
negative externalities
زیانهای خارجی
spillover costs
هزینههای خارجی
foreign currency
ارز خارجی
spillover effects
اثرات خارجی
superior conjunction
مقارنه خارجی
foreign currencies
پولهای خارجی
superior planets
سیارههای خارجی
foreign law
حقوق خارجی
foreign loan
وام خارجی
foreign particle
جسم خارجی
overseas agent
نماینده خارجی
outer connection
اتصال خارجی
immission
انتشار خارجی
foreign trade
تجارت خارجی
inflow of foreign funds
ورودسرمایههای خارجی
foreign trade
بازرگانی خارجی
foreign reserves
ذخائر خارجی
foreign policy
سیاست خارجی
spillover benefits
منافع خارجی
outboard profile
نیمرخ خارجی
foreign bill
برات خارجی
extrinsic
بیرونی خارجی
outside diameter
قطر خارجی
outside power
جریان خارجی
exteroceptive
محرک خارجی
externalization
خارجی کردن
externalities
اثرات خارجی
externalities
پی امدهای خارجی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com