English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
slot machine ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot drilling machine ماشین سوراخکن
slot drilling machine ماشین مته
slot درز
slot منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slot چاک دادن
slot t نوعی طرح تهاجمی
slot شیار دراوردن رنده کردن چاک
slot تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slot شیار شکاف
slot سوراخ
slot شکاف
slot درج یک شی در سوراخ
slot سوراخ طولانی و باریک
t slot شکاف تی شکل
t slot شکاف " T "
slot اتصال درون کامپیوتر که در آن کارت اضافی قابل نصب است
slot شیار
slot روزنه شیار
slot مجرا شکاف
slot مجرای عبور روغن
slot انداختن چفت کردن
slot سوراخ کردن شکاف کوچک
slot در شکاف یاسوراخ
slot شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slot سوراخ جای کلید چاک
slot تخته باریک
slot چفت در
slot کلون در
slot شکاف در خط حمله
slot سوراخ طویل
slot machines ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
head slot شکاف هد
zero slot lan شبکه محلی که از آداپتور داخلی استفاده نمیکند و به جای آن از پورت مخصوص
zero slot lan شبکه محلی بدون شکاف
guide slot شیار راهنما
coin slot شکافمخصوصپولخرد
armature slot شیار ارمیچر
altitude slot منطقه کور در میدان دید رادارجانبی
penny in the slot سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
expansion slot شکاف گسترشی
slot charter اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
slot welding جوشکاری شیاری
slot insulation عایق شیار
slot formation نوعی طرح تهاجمی
coin reject slot محلبرگرداندنپول
rip fence slot شکافنردهای
mitre gauge slot شکاففشارسنج
machine ماشین
two way machine ماشین دو راهه
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
machine sensible قابل درک توسط کامپیوتر
machine دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine دستگاه
machine عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine تراشیدن ماشین
machine براده برداشتن
machine شیارانداختن روی فلز
machine تراشکاری کردن صیقل کردن
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine خطای ناشی از خرابی قطعه
machine شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine بیت اجرا میشود
machine دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
scouring machine ماشین سمباده
scouring machine ماشین سایش
machine welding جوشکاری ماشینی
milling machine ماشین فرز
milling machine دستگاه فرز
machine time وقت ماشین
milling machine ماشین تراش
milking machine ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
machine word کلمه ماشین
machine time زمان ماشین کاری
machine translation ترجمه ماشینی
object machine ماشین مقصود
molding machine دستگاه قالب گیری
mortising machine دستگاه کام کنی
reeling machine ماشین نخ پیچی
reaping machine ماشین درو
punching machine دستگاه پانچ
punching machine دستگاه منگنه
printer machine دستگاه چاپ
printer machine ماشین چاپ
planing machine ماشین کندگی
planer machine ماشین صفحه تراش
sanding machine ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
sandblast machine ماشین ماسه پاش
multi way machine دستگاه چند راهه
mowing machine علف چین
open machine ماشین باز
punching machine ماشین سوراخکن
mowing machine ماشین علف چینی
reeling machine چرخک
machine capacity فرفیت ماشین
machine fault عیب ماشین
machine fault نقص ماشین
machine foundation پایه دستگاه
machine frame چارچوب دستگاه
machine gunner مسلسل چی
machine independent مستقل از ماشین
machine instruction دستورالعمل ماشین
machine error خطای ماشین
machine equipment تجهیزات ماشین
machine check برسی ماشین
machine column پایه یا ستون دستگاه
machine cycle چرخه ماشین
machine dependent وابسته ماشین
machine dependent وابسته به ماشین
machine designer طراح ماشین
machine down time زمان توقف ماشین
machine down time زمان معطلی دستگاه
machine intelligence هوش ماشین
machine interupption وقفه ماشین
machine language زبان ماشین
machine operator متصدی ماشین
machine oriented ماشین گرا
machine readable خواندنی توسط ماشین
machine readable قابل خواندن توسط ماشین
machine recognization بازشناختی توسط ماشین
machine representation نمایش ماشیی
machine ringing زنگ ماشینی
machine run رانش ماشین
machine operator اپراتور ماشین
machine operator اپراتوردستگاه
machine learning فراگیری ماشین
machine number عدد سرعت هواپیما
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
machine oil روغن ماشین
machine operating عملکرد ماشین
machine operator کارگردان ماشین
machine run اجرای ماشین
sub-machine gun تیربار دستی
plaiting machine دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
pleating machine دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
plaiting machine دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
pleating machine دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
kidney machine ماشینکمکیبرایافرادبیمار
rowing machine ماشینپایی
sub-machine gun تیربار خودکار
sub-machine guns مسلسل دستی
sub-machine guns تیربار دستی
sub-machine guns تیربار خودکار
accept machine دستگاه پذیرنده
fax machine فاکس
fuelling machine ماشینسوخت
machine hall راهرویماشین
dyeing machine ماشین رنگرزی
facsimile (machine) دستگاه فکس
fax (machine) دستگاه فکس
freezing machine فریزر [غذا و آشپزخانه]
drilling machine دریل [ابزار]
boring machine دریل [ابزار]
sweeper [machine] ماشین خاکروب
boring machine دستگاه مته [ابزار]
drilling machine دستگاه مته [ابزار]
boring machine مته برقی [ابزار]
drilling machine مته برقی [ابزار]
seaming machine ماشین درزگیری
sunchronous machine ماشین سنکرون
swaging machine حلبی خمکن
synchronous machine ماشین همگام
synchronous machine ماشین همزمان
tabulating machine جدول بند
tabulating machine جدول نویس
talking machine گرامافون
talking machine دستگاه ضبط صوت
spreading machine مقسم بتن
spininning machine ماشین یا دستگاه ریسندگی
seeding machine ماشین تخم کاری
sequential machine ماشین ترتیبی
shaping machine دستگاه صفحه تراش
cog in the machine <idiom> قطرهای از دریا
smart machine ماشین هوشیار
snow machine ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
sowing machine ماشین تخم کاری
sowing machine بذر افشان
teaching machine ماشین اموزش
teaching machine ماشین تدریس
virtual machine دستگاه مجازی
weighing machine ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com