Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
levels of maintenance
ردههای نگهداری
Other Matches
service echelon
ردههای سرویس
command channels
ردههای فرماندهی
echelon
ردههای تابع
echelons
ردههای تابع
action letter
فرم بازرسی ویژه در ردههای بالا
corrective maintenance
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
forward tell
انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
sustention
نگهداری
sustentation
نگهداری
holding
نگهداری
maintenance
نگهداری
safe guard
نگهداری
safe keeping
نگهداری
storage
نگهداری
retention
نگهداری
retinues
نگهداری
retinue
نگهداری
internment
نگهداری
custody
نگهداری
upkeep
نگهداری
conservation
نگهداری
detentions
نگهداری
detention
نگهداری
detainer
نگهداری
protection
نگهداری
landing, storage, delivery
نگهداری
keeping
نگهداری
guardianship
نگهداری
sustenance
نگهداری
preservation
نگهداری
guarding subsidy
حق نگهداری
holding time
زمان نگهداری
holding costs
مخارج نگهداری
holding capacity
فرفیت نگهداری
conserving
نگهداری کردن
maintenance cost
هزینه نگهداری
categories of maintenance
انواع نگهداری
category
طبقه نگهداری
tenure
نگهداری اشغال
interludes
نگهداری مقدماتی
keep
نگهداری کردن
conserved
نگهداری کردن
conserves
نگهداری کردن
maintenance cost
ارزش نگهداری
tends
نگهداری کردن از
tending
نگهداری کردن از
tended
نگهداری کردن از
maintenance functions
کارکردهای نگهداری
maintenance period
دوره نگهداری
tend
نگهداری کردن از
keeps
نگهداری کردن
conserve
نگهداری کردن
warehousing
نگهداری در انبار
granfather file
نگهداری می شوند
care of supplies
نگهداری اماد
energy preservation
نگهداری انرژی
categories of maintenance
طبقات نگهداری
organizational maintenance
نگهداری سازمانی
depot maintenance
نگهداری دپویی
deffered maintenance
نگهداری مخصوص
preventive maintenance
نگهداری حفافتی
preventive maintenance
نگهداری پیشگیری
retentivity
قدرت نگهداری
record keeping
نگهداری سوابق
tenability
قابلیت نگهداری
the keeping of a festival
نگهداری عید
preventive maintenance
نگهداری پیشگیرانه
maintenance status
وضعیت نگهداری
to take keep
نگهداری کردن
to maintain one's family
نگهداری کردن
to maintain a road
نگهداری کردن
interlude
نگهداری مقدماتی
depot maintenance
نگهداری امادگاهی
maintenance support
پشتیبانی نگهداری
maintrain
نگهداری کردن
field maintenance
نگهداری در صحرا
field maintenance
نگهداری صحرایی
field capacity
فرفیت نگهداری
program maintenance
نگهداری برنامه
safeguarded
نگهداری کردن
restraints
نگهداری خودداری
upkeep
نگهداری کردن
restraint
نگهداری خودداری
cares
نگهداری موافبت
LSD
نگهداری تحویل
hold
ایست نگهداری
account
نگهداری حسابها
safeguard
نگهداری کردن
maintenance
تعمیر و نگهداری
safeguarding
نگهداری کردن
maintenance
نگهداری و تعمیر
safeguards
نگهداری کردن
support
نگهداری کردن
holds
ایست نگهداری
cared
نگهداری موافبت
care
نگهداری موافبت
keep track of
<idiom>
نگهداری یاداشت
maintain
نگهداری کردن
maintained
نگهداری کردن
maintains
نگهداری کردن
maintain
نگهداری کردن
maturing
نگهداری بتن
manage
نگهداری کردن
remote servicing
نگهداری از راه دور
schedule maintenance
نگهداری زمانبندی شده
software maintenance
نگهداری نرم افزار
maintenance
نگهداری از تاسیسات یاساختمان
managements
اجرا و نگهداری شبکه
membrane curing
نگهداری غشایی بتن
maintenance work
کار تعمیر و نگهداری
moist curing
نگهداری مرطوب بتن
entertainable
قابل پذیرائی و یا نگهداری
gurantee period
دوره نگهداری تاسیسات
remote maintenance
نگهداری از راه دور
management
اجرا و نگهداری شبکه
depositery
محل نگهداری سپرده
poor law
قانون نگهداری از تهیدستان
power of reservation
حق نگهداری وذخیره کردن
custody of goods
حفافت یا نگهداری کالا
gasholder
محل نگهداری بنزین
maintenance routine
روال تعمیر و نگهداری
system maintenance
تامین و نگهداری سیستم
baby farm
محل نگهداری کودکان
to bear up
نا امیدنشدن نگهداری کردن
upkeep
هزینه نگهداری وتعمیر
mew
دراصطبل نگهداری کردن
mewed
دراصطبل نگهداری کردن
mewing
دراصطبل نگهداری کردن
upkeep
هزینه نگهداری و تعمیر
bestride
نگهداری ودفاع کردن از
gasholders
محل نگهداری بنزین
hold something back
<idiom>
نگهداری اطلاعات از کسی
keep time
<idiom>
نگهداری میزان و وزن
ammunition depot
محل نگهداری مهمات
support
تایید کردن نگهداری
maintenance shop
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
preventive
ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
bee-keepers
متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keeper
متصدی نگهداری از زنبور عسل
carry over
<idiom>
برای بعد نگهداری کردن
fit call
رده یکم تعمیر و نگهداری
service
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
serviced
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
patronises
نگهداری کردن مشتری شدن
administrators
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
patronized
نگهداری کردن مشتری شدن
hold at disposal
در اختیار دیگری نگهداری کردن
patronizes
نگهداری کردن مشتری شدن
confessio
[محل نگهداری جسد شهید]
administrator
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
remote servicing
تعمیر و نگهداری از راه دور
remote maintenance
تعمیر و نگهداری از راه دور
patronised
نگهداری کردن مشتری شدن
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
columbarium
جای نگهداری خاکستر مردگان
accountable depot
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
accountable supply distribution activity
سازمان نگهداری سوابق امادی
administrative crypto account
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
stickboy
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
to have custody of
نگهداری یا امانت داری کردن از
customers
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
patronize
نگهداری کردن مشتری شدن
to safeguard
[against]
نگهداری کردن
[علیه]
[در برابر]
customer
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
maintenance float
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
lay up
<idiom>
گذاشتن درگاراژ یا محل نگهداری قایق
bone-house
[جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
sacrist
متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
lay up
<idiom>
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
white paternoster
دعای نگهداری ازشر روح پلید
maintenance calibration
تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
apicultural
مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
buffer
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
bonded store
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
threes
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
three
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
spoin bank
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
conservancy
نگهداری جنگلهاوشیلات ومنابع طبیعی دیگر
cost of maintenance
هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
file maintenaee
اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
magazine area
محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
keep in trust
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
hand-held
آنچه قابل نگهداری در دست است
for keeps
برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
gross negligence
تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
reliquaries
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
vivary
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
housekeeping
امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
bonded goods
کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
archive
کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
accountability
ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
reliquary
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
fe
فردمسئول نگهداری و تعمیرسخت افزار و نرم افزارکامپیوتر
maternal school
اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
maintenance window
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
database
ول اجرا نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
databases
ول اجرا نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com