Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
veto
ردیا نفی یا منع یک مقام رسمی
vetoed
ردیا نفی یا منع یک مقام رسمی
vetoes
ردیا نفی یا منع یک مقام رسمی
vetoing
ردیا نفی یا منع یک مقام رسمی
Other Matches
officiary
مامور رسمی مقام رسمی
officiated
مقام رسمی
officiates
مقام رسمی
officiating
مقام رسمی
officiate
مقام رسمی
yamen
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
vestiges
ردیا
vestigial
ردیا
vestige
ردیا
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
returns
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
reviewing
بازدید رسمی یاسان رسمی
review
بازدید رسمی یاسان رسمی
officious
نیمه رسمی شبهه رسمی
reviewed
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews
بازدید رسمی یاسان رسمی
solemn form
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
exchange devaluation
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
embassage
مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
opposite number
هم مقام
stature
مقام
foothole
مقام
authority
مقام
equipotential
هم مقام
eminency
مقام
function
مقام
stage
مقام
position
مقام
place
مقام
places
مقام
positioned
مقام
placing
مقام
pank
مقام
paripassu
هم مقام
rete
مقام
functioned
مقام
setting
مقام
status
مقام
eminence
مقام
connexions
مقام
connection
مقام
stand
مقام
standing
مقام
stages
مقام
settings
مقام
offices
مقام
functions
مقام
pew
مقام
office
مقام
pews
مقام
surreptitiously
قائم مقام
ducal
مقام دوک
roll stand
مقام نورد
locums
قائم مقام
defensive
مقام تدافع
professoriat
مقام استادی
vicar
قائم مقام
marquess
مقام مارکیز
marquesses
مقام مارکیز
shrievalty
مقام ومنصب
reinstatement
تثبیت در مقام
Highness
بلندی مقام
deputy
قائم مقام
dignitaries
عالی مقام
dignitary
عالی مقام
senatorship
مقام سناتوری
position
مرتبه مقام
deputies
قائم مقام
locum
قائم مقام
positioned
مرتبه مقام
vicars
قائم مقام
Highnesses
بلندی مقام
see of rome
مقام پاپ
eminently
با علو مقام
marquis
مقام مارکیز
marquises
مقام مارکیز
peerage
مقام سناتوری
successor
قائم مقام
deplume
از مقام انداختن
devil may care
بی توجه به مقام
editorship
مقام سردبیری
knighthoods
مقام سلحشوری
knighthood
مقام سلحشوری
duumvir
شریک مقام
preferment
مقام افتخاری
first water
بالاترین مقام
professorships
مقام استادی
commandery
مقام فرماندهی
colonelcy
مقام سرهنگی
peerages
مقام سناتوری
vice chancellor
قائم مقام
vice-chancellor
قائم مقام
vice-chancellors
قائم مقام
receivership
مقام امانت
office-holder
صاحب مقام
attorneyship
مقام وکالت
baronage
مقام بارونی
bishopric
مقام اسقفی
much
عالی مقام
professorship
مقام استادی
eminent
والا مقام
man of place
صاحب مقام
mastership
مقام استادی
men of position
صاحبان مقام
officeholder
شاغل مقام
oldman
مقام فرماندهی
papal dignity
مقام پاپ
priesthood
مقام کشیش
placer
مقام دار
prelacy
مقام اسقفی
infra dig
دون مقام
locumtenens
قائم مقام
knight errantry
مقام سلحشوری
in power
صاحب مقام
capacity
استعداد مقام
capacities
استعداد مقام
ranks
سلسله مقام
ranked
سلسله مقام
rank
سلسله مقام
kaiserdom
مقام قیصر
khedivate
مقام خدیو
khediviate
مقام خدیو
kingship
مقام سلطنت
priorate
مقام اسبق
subsitute
قائم مقام
posts
مقام مسئولیت
post
مقام مسئولیت
wardenship
مقام ریاست
viziership
مقام وزارت
directorates
مقام مدیریت
viscounty
مقام ویکنت
papacy
مقام پاپی
high-class
والا مقام
station
مقام مستقرکردن
doctors of eminence
پزشکان پر مقام
post-
مقام مسئولیت
office-holders
صاحب مقام
status symbol
علامت مقام
directorate
مقام مدیریت
substitute
قائم مقام
posted
مقام مسئولیت
substituted
قائم مقام
surrogates
قائم مقام
substituting
قائم مقام
surrogate
قائم مقام
status symbols
علامت مقام
titles
اسم مقام
vizierate
مقام وزارت
A musical tone .
مقام ( درموسیقی )
dignity
مقام رتبه
stated
مقام ورتبه
state-
مقام ورتبه
state
مقام ورتبه
placing
مقام رتبه
place
مقام رتبه
places
مقام رتبه
states
مقام ورتبه
stating
مقام ورتبه
stationed
مقام مستقرکردن
title
اسم مقام
stations
مقام مستقرکردن
intermediate roll stand
مقام نورد میانی
paarenthood
مقام پدری یا مادری
in the saddle
یراق صاحب مقام
four high rolling stand
مقام چهار غلطکی
altitude
مقام رفیع منزلت
altitudes
مقام رفیع منزلت
An important security authourity .
یک مقام مهم امنیتی
dignifying
شان و مقام دادن به
take a back seat
<idiom>
پذیرش پستترین مقام
low level
مقام پست وکوچک
dignify
شان و مقام دادن به
over one's head
<idiom>
به مقام بالاتری رفتن
career
مسیر مقام یاشغل
men of place
صاحبان مقام یا منصب
dignifies
شان و مقام دادن به
authority
مقام صلاحیت دار
roughing stand
مقام پیش نورد
breaking down stand
مقام پیش نورد
blooming stand
مقام پیش نورد
baronetage
مقام و منصب بارونی
archbishopric
مقام یا قلمرو اسقف
apostolate
مقام یا شغل پاپ
alternate command authority
مقام جانشین فرماندهی
peerages
مقام اشرافی اعیانی
peerage
مقام اشرافی اعیانی
careers
مسیر مقام یاشغل
careering
مسیر مقام یاشغل
cogging stand
مقام پیش نورد
cogging stand
مقام دستگاه نورد
executing agency
مقام اجرا کننده
surrogates
قائم مقام شدن
surrogate
قائم مقام شدن
consular agent
قائم مقام کنسول
deputy minister
قائم مقام وزیر
coronate
مقام شهریاری پادشاهی
coordinating authority
مقام هماهنگ کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com