English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4 milliseconds)
English Persian
row ردیف چند خانه
rowed ردیف چند خانه
rows ردیف چند خانه
Search result with all words
terraced houses خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
Other Matches
Jaldar [نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
row marker دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
garde manger سرد خانه اشپز خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
range یک خانه یا تعدادی خانه
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
rank ردیف
rank ردیف صف
tiers ردیف
sequence ردیف
wracks ردیف
wracked ردیف
racked ردیف
rack ردیف
sequences ردیف
runs ردیف
ranked ردیف
lines ردیف
line ردیف
ranks ردیف صف
ranks ردیف
deque ردیف
cue ردیف
cues ردیف
octachord ردیف
ranked ردیف صف
tier ردیف
run ردیف
rowed ردیف
column ردیف
classing ردیف
columns ردیف
ranged ردیف
ranges ردیف
range ردیف
class ردیف
classed ردیف
row ردیف
classes ردیف
racks ردیف
rows ردیف
range سلسله ردیف
patterns ردیف بندی
shaw ردیف درختان
ranged سلسله ردیف
realign ردیف کردن
realigned ردیف کردن
serially بطور ردیف
realigns ردیف کردن
seriation ردیف کردن
realigning ردیف کردن
single file یک ردیف ستون
single line ردیف مجزا
single line ردیف تکی
pattern ردیف بندی
tierced ردیف دار
tierced ردیف شده
hedgerow ردیف خاربن
spooler برنامه ردیف گر
ranges سلسله ردیف
seriated ردیف شده
hedgerows ردیف خاربن
tiers ردیف شدن
string ردیف سلسله
tiers ردیف کردن
tiers ردیف صندلی
tier ردیف افقی
tier ردیف شدن
tier ردیف کردن
tier ردیف صندلی
successions ردیف جانشینی
aligns ردیف کردن
rows ردیف مین
rows ردیف کردن
align ردیف کردن
colonnade ردیف ستون
rows ردیف سطر
aligned ردیف کردن
aligning ردیف کردن
succession ردیف جانشینی
rowed ردیف مین
row ردیف سطر
tiers ردیف افقی
colonnades ردیف ستون
aline ردیف شدن
filed ردیف صف به صف کردن
file ردیف صف به صف کردن
clavier ردیف مضراب
clavier ردیف جا انگشتی
rowed ردیف سطر
item number شماره ردیف
file number شماره ردیف
series سلسله ردیف
row ردیف مین
lance corporal هم ردیف سرجوخه
row ردیف کردن
in a row ردیف شده
rowed ردیف کردن
eleven punch سوراخ ردیف یازدهم
line-ups ردیف ایستادن تیم
line-up ردیف ایستادن تیم
line up ردیف ایستادن تیم
tertial سومین ردیف شاهپر
monopteral دارای یک ردیف ستون
hedgerow ردیف بوتههای پرچین
hedgerows ردیف بوتههای پرچین
second defendant متهم ردیف دوم
hypen ladder ردیف خطوط تیره
dress circle صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
colonnades ستون بندی ردیف درخت
stack ردیف کردن وسایل و تجهیزات
colonnade ردیف ستون ایوان ستوندار
align دریک ردیف قرار گرفتن
colonnades ردیف ستون ایوان ستوندار
onside در ردیف یا پشت سر توپدار بودن
stacked ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacks ردیف کردن وسایل و تجهیزات
corvette رزمناوی که یک ردیف توپ دارد
bat around توپ زدن به نوبت در یک ردیف
print spooling progarm برنامه ردیف کننده چاپ
colonnade ستون بندی ردیف درخت
unclassified در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
rivet gage فاصله بین دو ردیف پرچ
aligned دریک ردیف قرار گرفتن
aligning دریک ردیف قرار گرفتن
aligns دریک ردیف قرار گرفتن
terraces ردیف خانههای بهم پیوسته
straight f. پنج برگ ردیف ویکرنگ
terrace ردیف خانههای بهم پیوسته
key-couse [بیش از یک ردیف سنگ سر طاق]
peristyle ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
hypostyle دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
quart major ردیف تک خال وشاه وبی بی وسرباز
lagomorphic وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
lagomorphous وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
quinquereme یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
coffer-dam [مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
corbel-table [ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
beadings تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
beading تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
hamatum استخوان چنگکی ردیف دوم مچ دست پستانداران
square leg محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
variable stator توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
footlights ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان
peristome ردیف دندانههای کوچک درپیرامون دهانه خزه ها
column ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
columns ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
wing forward هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
the taxis are on their rank اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند
amphistylar دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان
row [ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.]
v engine موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
vee engine موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
frequencies تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
Crinkle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
frequency تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
crankle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
bookends تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookend تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
x engine موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
broad arrow engine موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
dual استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
DIL مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
h engine موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
tertiery پر سومین ردیف بال مرغ سومین دوره طبقات الارضی
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
fraudulent weave [false] بافت تقلبی [بافته هایی با تعداد پود بیش از حد عرف در هر ردیف یعنی دو یا سه پود یا با استفاده از نخ های مصنوعی]
door-to-door خانه به خانه
materfamilias زن خانه
roommates هم خانه
door to door خانه به خانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com