English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
steady state conduction رسانش با حالت پایا
Other Matches
stable state حالت پایا
steady state حالت پایا
steady state theory نظریه حالت پایا
steady state approximation تقریب حالت پایا
steady state flow جریان با حالت پایا
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
conduction رسانش
bone conduction رسانش استخوانی
metallic conduction رسانش فلز
metallic conduction رسانش فلزی
conduction electron الکترون رسانش
neural conduction رسانش عصبی
stimulus conduction رسانش محرک
conduction velocity سرعت رسانش
equivalent conduction رسانش هم ارز
electrolytic conduction رسانش الکترولیتی
saltatory conduction رسانش پرشی
electrical conduction رسانش الکتریکی
conduction رسانش الکتریکی هدایت
conduction band edge لبه نوار رسانش
parabiosis وقفه رسانش عصبی
constants پایا
constant پایا
lasting پایا
permanent پایا
perennials پایا
perennial پایا
monostable تک پایا
stables پایا
stable پایا
abiding پایا
durable پایا
reliable پایا
sundials ترمس پایا
plateau شرایط پایا
mosatble circuit مدار تک پایا
persistent پایا مداوم
monostable flip flop الاکلنگ تک پایا
plateaus شرایط پایا
plateaux شرایط پایا
sundial ترمس پایا
permanent flow ابدهی پایا
segolily زنبق پایا
permanent flow بده پایا
multistable چند پایا
immortelle جاویدان گل پایا
permanent deformation تغییر شکل پایا
steady state wave motion حرکت موجی پایا
self perpetuation پایا درنفس خود
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
attitude حالت
situations حالت
attitudes حالت
moods حالت
disposition حالت
temper حالت
situation حالت
predicament حالت
line condition حالت خط
tempers حالت
unexpressive بی حالت
tempered حالت
mood حالت
postures حالت
stances حالت
stance حالت
if حالت
make حالت
makes حالت
phases حالت
phased حالت
phase حالت
estates حالت
posturing حالت
queasiness حالت قی
pyreticosis حالت تب
case حالت
cases حالت
self حالت
estate حالت
fettle حالت
predicaments حالت
posture حالت
states حالت
stated حالت
idiocrasy حالت
state- حالت
state حالت
ill conditioned بد حالت
temperaments حالت
status حالت
condition حالت
feverishness حالت تب
glass eyed بی حالت
febricity حالت تب
postured حالت
stating حالت
temperament حالت
expression حالت
grain حالت
expressions حالت
manner حالت
paramnesia حالت فراموشی
deadness حالت مرده
feminineness حالت زنانه
faintly در حالت ضعف
pastiness حالت خمیری
resiliency حالت ارتجاعی
facial expression حالت چهره
repellency حالت دفع
refractivity حالت انکسار
veins حالت تمایل
reclining position حالت غنوده
vein حالت تمایل
feminity حالت زنانه
saccharinity حالت قندی
downiness حالت کرکی
periodicity حالت تناوبی
skin the cat حالت گربهای
sentimentalism حالت احساساتی
conjugality حالت زناشویی
oxidation state حالت اکسایش
continuum state حالت پیوستار
conversational mode حالت محاورهای
corresponding state حالت متنافر
counterpoise حالت تعادل
creaminess حالت سرشیری
seismicity حالت ارتعاش
real mode حالت واقعی
final state حالت پایانی
drive state حالت سائقی
sea state حالت دریا
doughiness حالت خمیری
febile دارای حالت تب
rapturously با حالت بیخودی
protected mode حالت محفوظ
prone position حالت درازکش
eburnation حالت عاجی
exceptional case حالت استثنایی
erectness حالت عمودی
drinking bout حالت مستی
equilibrium state حالت تعادل
equation of state معادله حالت
aglow در حالت هیجان
deplorble condltion حالت زار
problem state حالت مسئلهای
privileged mode حالت ممتاز
energy state حالت انرژی
eigenstate حالت انرژی
excited state حالت برانگیخته
polyvalency حالت چندفرفیتی
plumbness حالت عمودی
springs حالت فنری
perpendicularity حالت عمودی
ragingly با حالت خشم
deliverable state در حالت تحویل
doubtfulness حالت تردید
spring حالت فنری
individualism حالت انفرادی
queasiness حالت تهوع
queasily با حالت تهوع
quantum state ویژه حالت
physical state حالت فیزیکی
expressive eyes چشمان با حالت
pyreticosis حالت حمائی
drowsihead حالت نیمخواب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com