Total search result: 207 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
bus |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
bused |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
buses |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
busing |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
bussed |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
busses |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
bussing |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
|
|
Other Matches |
|
shuttle |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
shuttles |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
shuttled |
رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند |
airlift service |
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی |
target discrimination |
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف |
charted |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
charting |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
chart |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
charts |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
fractional |
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف |
systems analysis |
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم |
blocage |
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.] |
selectable |
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند |
symbiosis |
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم |
heterogeneous network |
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند |
fdm |
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند |
vortex separation |
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی |
vehicles |
رسانگر |
vehicle |
رسانگر |
vehicles |
ناقل |
transferor |
ناقل |
tellers |
ناقل |
conveyer |
ناقل |
story teller |
ناقل |
conveyor |
ناقل |
passant |
ناقل |
transporter |
ناقل |
teller |
ناقل |
vehicle |
ناقل |
transporters |
ناقل |
paint program |
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد |
allocate |
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف |
allocates |
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف |
allocating |
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف |
porters |
ناقل امراض |
porter |
ناقل امراض |
fabler |
افسانه گو ناقل |
function |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
functions |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
functioned |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
platform |
رسانگر حامل گیرنده |
platforms |
رسانگر حامل گیرنده |
darting |
رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد |
pad |
سکوی پرتاب رسانگر |
darted |
رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد |
dart |
رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد |
pads |
سکوی پرتاب رسانگر |
insect vectors |
حشرات ناقل بیماری |
estate in common |
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع |
anopheles |
که ناقل میکرب مالاریا میباشد |
landing gear |
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند |
approach end |
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما |
altitude sickness |
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما |
bus |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bused |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bussed |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bussing |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
buses |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
busing |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
busses |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
touchdown |
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما |
barometric leveling |
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما |
touchdowns |
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما |
aircraft scrambling |
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف |
frequency |
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند |
frequencies |
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند |
pickup |
دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون |
allogamous |
مختلف الجنس و مختلف النوع |
plane director |
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما |
aft |
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما |
aircraft arresting barrier |
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما |
air mileage indicator |
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما |
profiled |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
profiling |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
profiles |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
profile |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
tree of life |
درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.] |
spoiler |
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود |
pitch altitude |
زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع |
aerospace vehicle |
هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد |
directors |
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک |
director |
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک |
genes |
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است |
gene |
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است |
screwpropeller |
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما |
space charter |
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما |
integral tank |
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد |
coordinated turn |
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند |
transporting |
ترابری |
shipping |
ترابری |
transported |
ترابری |
transport |
ترابری |
transports |
ترابری |
transportation |
ترابری |
retrorocket |
راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود |
boost rocket |
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر |
vasectomies |
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن |
vasectomy |
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن |
highway |
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود |
highways |
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود |
transported |
ترابری کردن |
seaboat |
قایق ترابری |
transporting |
ترابری حامل |
airlifts |
ترابری هوایی |
airlift |
ترابری هوایی |
airlifting |
ترابری هوایی |
cargo transport |
هواپیمای ترابری |
airlifted |
ترابری هوایی |
portability |
قابلیت ترابری |
assault lift |
ترابری هجومی |
transported |
ترابری حامل |
transport |
ترابری حامل |
amphibious lift |
ترابری اب و خاکی |
transports |
ترابری حامل |
transporting |
ترابری کردن |
transport |
ترابری کردن |
pay load |
فرفیت ترابری |
transports |
ترابری کردن |
attitude motor |
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت |
moment |
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما |
moments |
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما |
hunting design |
طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.] |
less than release unit |
یکان درخط ترابری |
air carrier |
شرکت ترابری هوایی |
air movement of patients |
ترابری هوایی بیماران |
air transport group |
گروه ترابری هوایی |
air transport operation |
عملیات ترابری هوایی |
air transportable |
قابل ترابری هوایی |
Berlin Transport Authority [BVG] |
اداره ترابری برلین |
cf |
قیمت و هزینهی ترابری |
tactical airlift |
ترابری تاکتیکی هوایی |
attack transport |
ناو ترابری نیروی تک |
amphibious transport dock |
ناومخصوص ترابری اب خاکی |
pipage |
ترابری بوسیله لوله |
pipeage |
ترابری بوسیله لوله |
holding point |
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار |
international road transport |
ترابری بین المللی جاده ای |
air transport liaison officer |
افسر رابط ترابری هوایی |
attached airlift service |
یکان ترابری هوایی زیرامر |
air movement of patients |
ترابری بیماران از طریق هوا |
azimuth indicator |
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما |
transition altitude |
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز |
arresting gear |
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما |
roll in point |
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما |
abeam |
یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند |
blocking and chocking |
مهار بار روی وسیله ترابری |
air tropping |
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل |
assault shipping |
ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی |
aprons |
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما |
apron |
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما |
aircraft cross servicing |
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما |
air transport allocations board |
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی |
block stowage loading |
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری |
decollate |
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی |
troop space |
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما |
goldie |
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین |
vehicle mass ratio |
نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان |
clear way |
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین |
star design |
طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.] |
tsetse |
مگس تسه تسه ناقل تریپانوزوم |
altitude height |
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا |
go around mode |
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما |
command speed |
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما |
flight control |
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما |
apparent altitude |
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما |
aircraft block speed |
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی |
canard |
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند |
canards |
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند |
point of no return |
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما |
declaration of trust |
افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند |
ramp |
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما |
ramps |
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما |
altitude azimuth |
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما |
azimuth guidance |
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما |
discrepant |
مختلف |
varying |
مختلف |
sundry |
مختلف |
miscellaneous |
مختلف |
dissimilar |
مختلف |
various |
مختلف |
off |
مختلف |
disparate |
مختلف |
variegated |
مختلف |
divergent |
مختلف |
diverse |
مختلف |
diverse |
مختلف مخالف |
several |
جدا مختلف |
variant |
گوناگون مختلف |
polyphyletic |
از نژادهای مختلف |
polyphyletic |
مختلف الاجداد |
heterochromatic |
مختلف اللون |
half caste |
ازنژاد مختلف |
two discrepant stories |
دو حکایت مختلف |
half breed |
از نژاد مختلف |
variously |
بطور مختلف |
diversely |
به اشکال مختلف |
variate |
مختلف کردن |
miscellaneous works |
کارهای مختلف |
asynchronous |
مختلف الزمان |
air transportable sonar |
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی |