Dictiornary-Farsi | رسته اولیه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
basic branch	رسته اولیه


Other Matches

profession of arms	شناخت رسته ها اشنایی با رسته ها
Ideal City	[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication	گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data	دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration	احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
arm	رسته
Corp	رسته
guild	رسته
branch	رسته
branches	رسته
duty branch	رسته
guilds	رسته
basic issue list	اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
veterinary corps	رسته دامپزشکی
overgrown	فزون رسته
signalled	رسته مخابرات
categorization	رسته بندی
duty branch	رسته خدمتی
signal	رسته مخابرات
signaled	رسته مخابرات
signal corps	رسته مخابرات
conifers	رسته درختانی
conifer	رسته درختانی
class	رسته گروه
classed	رسته گروه
classes	رسته گروه
artillery corps	رسته توپخانه
artillery branch	رسته توپخانه
armor	رسته زرهی
acrogenous	از انتها رسته
combat arms	رسته رزمی
artillery	رسته توپخانه
ordnance	رسته اردنانس
classing	رسته گروه
medical badge	علامت رسته پزشکی
quartermasters	رسته سررشته داری
no branch	شغل بدون رسته
communication and electronics	رسته مخابرات و الکترونیک
combat support arms	رسته پشتیبانی رزمی
field officer	افسر رسته رزمی
infantry	رسته پیاده نظام
quartermaster	رسته سررشته داری
dogmatic marxism	مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
division	بخش رسته تقسیم کردن
division officer	فرمانده قسمت افسر رسته
divisions	بخش رسته تقسیم کردن
no branch	شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
engineer	قسمت مهندسی رسته مهندسی
engineered	قسمت مهندسی رسته مهندسی
engineers	قسمت مهندسی رسته مهندسی
air branch	قسمت هوایی رسته هوایی
dispersion	اولیه
raw	اولیه
initialled	اولیه
initialing	اولیه
initial	اولیه
initialed	اولیه
initialling	اولیه
first generation	اولیه
preliminary	اولیه
primeval	اولیه
rudimentary	اولیه
fundamental	اولیه
primary	اولیه
elementary	اولیه
primal	اولیه
primitive	اولیه
early	اولیه
earliest	اولیه
initials	اولیه
preliminaries	اولیه
basics	اولیه
basic	اولیه
first cost	هزینه اولیه
first cause	علت اولیه
priority processing	پردازش اولیه
first aids	کمکهای اولیه
proto galaxy	کهکشان اولیه
initial condition	شرط اولیه
proto planets	سیارههای اولیه
radix	سرچشمه اولیه
raw data	دادههای اولیه
feed stock	مواد اولیه
elementary cell	پیل اولیه
raw products	محصولات اولیه
first notions	تصورات اولیه
historical costs	هزینه اولیه
primery battery	باطری اولیه
initial condition	شرایط اولیه
opening capital	سرمایه اولیه
primery citcuit	مدار اولیه
primery coil	پیچک اولیه
primery current	جریان اولیه
primery obligation	تعهدات اولیه
primery terminal	ترمینال اولیه
primitive element	عنصر اولیه
primogenitors	اجداد اولیه
initial capital	سرمایه اولیه
initial acceleration	شتاب اولیه
incunabula	مراحل اولیه
i.c.	حالت اولیه
raw statistics	امارهای اولیه
input capacitance	فرفیت اولیه
cogging train	مسیر اولیه
breaking down train	راه اولیه
basic standard	استاندارد اولیه
input speed	سرعت اولیه
initial speed	سرعت اولیه
basic speed	سرعت اولیه
basic size	اندازه اولیه
basic requisition number	درخواست اولیه
basic data	اطلاعات اولیه
drawing key	طرح اولیه
rudiment	اولیه ابتدایی
self aid	کمکهای اولیه
I'll put in the initial outlay , you do the work .	ما یه اولیه از من کار از تو
input drift	رانش اولیه
scheme	طرح اولیه
basic agreement	توافق اولیه
frame agreement	توافق اولیه
master agreement	توافق اولیه
skeleton agreement	توافق اولیه
outline agreement	توافق اولیه
roughed slab	برامن اولیه
pre assembly	نصب اولیه
input gap	فاصله اولیه
input function	تابع اولیه
input frequency	فرکانس اولیه
input electrode	الکترود اولیه
preliminiary work	کار اولیه
input diode	دیود اولیه
input data	دادههای اولیه
input current	جریان اولیه
input coupling	تزویج اولیه
input coordinate	مختصات اولیه
input circuit	مدار اولیه
input capacitor	خازن اولیه
input attenuation	دمفونگ اولیه
input attenuation	میرائی اولیه
input information	اطلاعات اولیه
input noise	پارازیت اولیه
pre load	بار اولیه
primery voltage	ولتاژ اولیه
input voltage	ولتاژ اولیه
pre loading	بارگیری اولیه
input unit	واحد اولیه
input translator	مترجم اولیه
input transformer	ترانسفورماتور اولیه
input time	زمان اولیه
input terminal	ترمینال اولیه
input tape	نوار اولیه
input stage	طبقه اولیه
input signal	سیگنال اولیه
input reactance	راکتانس اولیه
primary body	جسم اولیه
primary center	مرکز اولیه
input admittance	ادمیتانس اولیه
primary storage	حافظه اولیه
primary structure	ساختمان اولیه
initial value	مقدار اولیه
primary track	شیار اولیه
prime cost	ارزش اولیه
initial strength	استحکام اولیه
prime costs	هزینههای اولیه
primeral borth	ابگوشت اولیه
initial reserves	ذخایر اولیه
initial point	نقطه اولیه
initial mass	جرم اولیه
initial level	سطح اولیه
initial velocity	سرعت اولیه
primary storage	انباره اولیه
primary cognizance	شناختهای اولیه
primary electron	الکترون اولیه
primary emission	صدور اولیه
initialize	مقداردهی اولیه
primary industries	صنایع اولیه
primary inputs	دادههای اولیه
primary inputs	نهادههای اولیه
primary products	محصولات اولیه
primary standard	استاندارد اولیه
prereduction	کاهش اولیه
initial cost	هزینه اولیه
primitive	انسان اولیه
prototypes	نمونه اولیه
velocities	سرعت اولیه
integral	تابع اولیه
layouts	طرح اولیه
archetype	نمونه اولیه
layout	طرح اولیه
archetypes	نمونه اولیه
embryonic	نارس اولیه
primes	نخستین اولیه
primed	نخستین اولیه
prime	نخستین اولیه
stuffs	ماده اولیه
stuffed	ماده اولیه
stuff	ماده اولیه
input	توان اولیه
inputted	توان اولیه
inputted	سیگنال اولیه