Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English
Persian
solemn
رسمی
formal
رسمی
official
رسمی
institutional
رسمی
orthodox
رسمی
formmal
رسمی
Other Matches
returns
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
officiary
مامور رسمی مقام رسمی
reviews
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed
بازدید رسمی یاسان رسمی
review
بازدید رسمی یاسان رسمی
officious
نیمه رسمی شبهه رسمی
solemn form
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
exchange devaluation
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
tux
لباس رسمی
throwaway
غیر رسمی
boarding call
بازدید رسمی
communique
ابلاغ رسمی
vestment
لباس رسمی
cognizance
اخطار رسمی
bonspiel
مسابقه رسمی
talking to
سرزنش رسمی
talking-to
سرزنش رسمی
card-carrying
عضو رسمی
placard
پروانه رسمی
official receiver
اعتصاب رسمی
standard time
زمان رسمی
dress uniform
انیفرم رسمی
smallage
کرفس رسمی
formalizing
رسمی کردن
formalizes
رسمی کردن
formalized
رسمی کردن
formalised
رسمی کردن
formalises
رسمی کردن
formalising
رسمی کردن
solemn form
طریقه رسمی
dress suit
لباس رسمی شب
speedwell
سیزاب رسمی
driss uniform
لباس رسمی
statute mile
مایل رسمی
state religion
مذهب رسمی
contracts under seal
عقد رسمی
noting
نامه رسمی
notes
نامه رسمی
note
نامه رسمی
placards
پروانه رسمی
formalize
رسمی کردن
protesting
اعتراض رسمی
careering
دوره رسمی
careered
دوره رسمی
career
دوره رسمی
protests
واخواست رسمی
protests
اعتراض رسمی
pronouncements
اعلامیه رسمی
pronouncement
اعلامیه رسمی
officious
غیر رسمی
careers
دوره رسمی
official
عالیرتبه رسمی
official
موثق و رسمی
protesting
واخواست رسمی
protested
اعتراض رسمی
protested
واخواست رسمی
protest
اعتراض رسمی
protest
واخواست رسمی
insignia
مدال رسمی
insignia
نشان رسمی
missives
نامه رسمی
missive
نامه رسمی
officiating
مقام رسمی
tuxedo
لباس رسمی
stand on ceremony
<idiom>
رسمی بودن
free and easy
<idiom>
غیر رسمی
Full dress. Formal dress.
لباس رسمی
asparagus
مارچوبهء رسمی
bank holidays
تعطیلات رسمی
tuxedos
لباس رسمی
aregular cook
اشپز رسمی
officiates
مقام رسمی
officiated
مقام رسمی
officiate
مقام رسمی
unofficial
غیر رسمی
informal
غیر رسمی
extra official
غیر رسمی
official religion
دین رسمی
official receipt
رسید رسمی
noterial document
سند رسمی
legalization
شناسایی رسمی
intrant
ورود رسمی
insigne
نشان رسمی
returns
گزارش رسمی
returning
گزارش رسمی
returned
گزارش رسمی
return
گزارش رسمی
insigne
مدال رسمی
officialize
رسمی کردن
letter de chancellerie
نامه رسمی
nonformal
غیر رسمی
official jurnal
روزنامه رسمی
official gazette
روزنامه رسمی
official deed
سند رسمی
official communications
ابلاغیه رسمی
official channels
طرق رسمی
official channels
مجاری رسمی
official authorities
مراجع رسمی
official language
زبان رسمی
official meeting
ملاقات رسمی
reprimands
توبیخ رسمی
official rate
نرخ رسمی
reprimanding
توبیخ رسمی
official prices
قیمتهای رسمی
reprimanded
توبیخ رسمی
reprimand
توبیخ رسمی
mare's tail
هپوریس رسمی
official meeting
اجتماع رسمی
official document
سند رسمی
formal accountability
ذیحسابی رسمی
position
شغل رسمی
prothonotary
سردفتراسناد رسمی
public submission
مناقصه رسمی
audience
ملاقات رسمی
formal education
اموزش رسمی
formal group
گروه رسمی
formal review
سان رسمی
formal review
بررسی رسمی
semiofficial
نیمه رسمی
semiformal
نیمه رسمی
officials
مقامات رسمی
semi officially
بطورنیم رسمی
semi official
نیمه رسمی
audiences
ملاقات رسمی
prontonotary
سردفتراسناد رسمی
hansard
مذاکرات رسمی
function
ایین رسمی
functioned
ایین رسمی
functions
ایین رسمی
positioned
شغل رسمی
officiously
بطورغیر رسمی
officially represented
دارای نماینده رسمی
stuffed shirt
<idiom>
شخص رسمی وجدی
morning dress
جامهی رسمی صبحگاهی
visit of courtesy
بازدید رسمی نظامی
pro memoria
نامه غیر رسمی
studbook
شناسنامه رسمی اسب
unofficial news
خبر غیر رسمی
physician in ordinary
پزشک رسمی یا همیشگی
official visit
بازدید رسمی فرمانده
vestment
لباس رسمی اسقف
official oath
سوگند قانونی یا رسمی
regulation clothing
لباس رسمی نظامی
official calibration
واسنجی رسمی
[مهندسی]
finery
[formal]
جامه رسمی جشن
dress uniform
لباس رسمی نظامی
bulletin
اگهی نامه رسمی
bulletin
ابلاغیه رسمی بیانیه
reprimanding
سرزنش وتوبیخ رسمی
reprimands
سرزنش وتوبیخ رسمی
bulletins
ابلاغیه رسمی بیانیه
canonical dress
لباس رسمی روحانیون
full dress
بالباس تمام رسمی
par
بهای رسمی سهم
common law marriage
ازدواج غیر رسمی
communique
اطلاعیه رسمی یااداری
reprimanded
سرزنش وتوبیخ رسمی
introduction
معرفی رسمی اشناسازی
introductions
معرفی رسمی اشناسازی
nonconformist
مخالف کلیسای رسمی
nonconformists
مخالف کلیسای رسمی
black tie
کت نیمه رسمی مردانه
juries
مقامات رسمی نافر
reprimand
سرزنش وتوبیخ رسمی
jury
مقامات رسمی نافر
bank rate of discount
نرخ رسمی تنزیل
formalist
شخص زیاد رسمی
pronouncement
افهار عقیده رسمی
Thais
زبان رسمی تایلند
dress shirts
پیراهن لباس رسمی
dress shirt
پیراهن لباس رسمی
Thai
زبان رسمی تایلند
notary
سر دفتر اسناد رسمی
plainest
غیر رسمی جلگه
plains
غیر رسمی جلگه
registries
دفترخانه رسمی ثبت
registry
دفترخانه رسمی ثبت
notaries
سر دفتر اسناد رسمی
plain
غیر رسمی جلگه
plainer
غیر رسمی جلگه
starchy
شبیه نشاسته رسمی
irregular
نا منظم غیر رسمی
red carpet
تشریفات و احترامات رسمی
notaries
سردفتر اسناد رسمی
pronouncements
افهار عقیده رسمی
bulletins
اگهی نامه رسمی
notary
سردفتر اسناد رسمی
notary public's office
دفتر اسناد رسمی
disbanding
انحلال رسمی یکانها
landding
کرانه رسمی فرودگاه
placards
اعلامیه رسمی اعلان
intrant
دخول رسمی وقانونی
notary public
دفتر اسناد رسمی
nonformal sector
بخش غیر رسمی
informal sector
بخش غیر رسمی
legal holiday
تعطیلات رسمی وقانونی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com