Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
decrier
رسوا کننده
Other Matches
blatant
رسوا
infamous
رسوا
ignominious
رسوا
blatantly
رسوا
opprobrious
رسوا
scandalizing
رسوا کردن
scandalizes
رسوا کردن
scandalized
رسوا کردن
scandalize
رسوا کردن
scandalising
رسوا کردن
scandalises
رسوا کردن
scandalised
رسوا کردن
to let the saw dust out of
رسوا کردن
gibbet
رسوا کردن
decrying
رسوا کردن
decry
رسوا کردن
decries
رسوا کردن
decried
رسوا کردن
gibbets
رسوا کردن
notorious
بدنام رسوا
infamonize
رسوا کردن
to nails to counter
رسوا کردن
traducing
رسوا کردن
infamize
رسوا کردن
traduces
رسوا کردن
traduced
رسوا کردن
traduce
رسوا کردن
to show up
رسوا کردن لودادن
flagrant
انگشت نما رسوا
he betray himself
او خودرا رسوا ساخت
to spat at
کسیراخواریا رسوا کردن
to show somebody up
[by behaving badly]
کسی را رسوا کردن
When in Rome, do as the Romans do!
<proverb>
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
ear-splitting
کر کننده
deflective
کج کننده
fillets
پر کننده
solvents
اب کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
thinner
کم کننده
solvent
اب کننده
prater
پچ پچ کننده
doer
کننده
doers
کننده
filleted
پر کننده
fillet
پر کننده
renunciant
کننده
rebutter
رد کننده
syncopator
غش کننده
mumbler
من من کننده
prattfall
پچ پچ کننده
jaberer
پچ پچ کننده
fluxing oil
اب کننده
skittish
رم کننده
refutatory
رد کننده
bender
خم کننده
puffer
پف کننده
catterer
پچ پچ کننده
commulator
یک سو کننده
refutative
رد کننده
trackers
پی کننده
refuser
رد کننده
hopper
لی لی کننده
hoppers
لی لی کننده
tracker
پی کننده
whisperer
پچ پچ کننده
noncommittal
رد کننده
attacking
تک کننده
renunciant
رد کننده
crepitant
خش خش کننده
benders
خم کننده
attenuant
اب کننده
deletive
حک کننده
squelcher
له کننده
bidders
کننده
fizzy
کف کننده
sensor
حس کننده
fillers
پر کننده
crusher
له کننده
mitigatory
کم کننده
mauler
له کننده
repudiationist
رد کننده
squasher
له کننده
filler
پر کننده
percutient
دق کننده
surfy
کف کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com