Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English
Persian
penetrant
رسوخ کننده
penetrating
رسوخ کننده
Other Matches
sink
رسوخ
sinks
رسوخ
interpenetration
رسوخ
penetrate
رسوخ
penetrated
رسوخ
staunchness
رسوخ
penetrates
رسوخ
seep
رسوخ
resoluteness
رسوخ
seepage
رسوخ
ooze
رسوخ
oozed
رسوخ
seeped
رسوخ
seeping
رسوخ
oozes
رسوخ
seeps
رسوخ
oozing
رسوخ
perforating
رسوخ کردن
perforates
رسوخ کردن
perforate
رسوخ کردن
impregnable
رسوخ ناپذیر
transudation
نفوذ رسوخ
transpierce
رسوخ کردن
pierce
رسوخ کردن
pierces
رسوخ کردن
profoundness
سنگینی رسوخ یا نفوذزیاد
impenetrable
غیر قابل رسوخ
break into the market
در بازار رسوخ کردن
transfusions
رسوخ تزریق خون
imbue
رسوخ کردن در اغشتن
imbued
رسوخ کردن در اغشتن
imbuing
رسوخ کردن در اغشتن
transfusion
رسوخ تزریق خون
imbues
رسوخ کردن در اغشتن
soak
خیس خوردن رسوخ کردن
soaks
خیس خوردن رسوخ کردن
break through
رسوخ مظفرانه پیشرفت غیرمنتظره
transfuse
رسوخ یافتن در تزریق کردن در
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
crusher
له کننده
ear-splitting
کر کننده
filler
پر کننده
fluxing oil
اب کننده
puffer
پف کننده
catterer
پچ پچ کننده
spurner
رد کننده
fillers
پر کننده
deflective
کج کننده
squasher
له کننده
squelcher
له کننده
deletive
حک کننده
mumbler
من من کننده
benders
خم کننده
bender
خم کننده
repudiationist
رد کننده
crepitant
خش خش کننده
tracker
پی کننده
refuser
رد کننده
bidders
کننده
trackers
پی کننده
bidder
کننده
rebutter
رد کننده
mauler
له کننده
abjurer or abjuror
کننده
fillet
پر کننده
refutatory
رد کننده
renunciant
کننده
renunciant
رد کننده
hopper
لی لی کننده
fizzy
کف کننده
commulator
یک سو کننده
mitigatory
کم کننده
mitigative
کم کننده
whisperer
پچ پچ کننده
noncommittal
رد کننده
surfy
کف کننده
swooner
غش کننده
attacking
تک کننده
syncopator
غش کننده
hoppers
لی لی کننده
refutative
رد کننده
attenuant
اب کننده
solvents
اب کننده
thinner
کم کننده
filleting
پر کننده
filleted
پر کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com