English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
to leave everything as it is [not to change anything] رسوم قدیمی را ثابت [دست نخورده] نگه داشتن
Other Matches
to cling to the old ways به رسوم قدیمی چسبیدن
revivalist طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
parallelling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
mores رسوم
etiquette رسوم
manner رسوم
the old ways رسوم قدیم
folklore رسوم اجدادی
conventionalism پیروی از رسوم
their customs رسوم ایشان
conventionalization هم رنگی با ایین و رسوم
unconventional ازاد از قیود و رسوم
souithernism رسوم واداب جنوب
unconverti nal ازادازقیود یا رسوم غیرقراردادی
conventionalization توافق با ایین و رسوم
conformity پیروی از رسوم یاعقاید
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
anglicized باداب و رسوم انگلیسی درامدن
unconventionality عدم رعایت اداب و رسوم
anglicize باداب و رسوم انگلیسی درامدن
judaize اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
anglicizes باداب و رسوم انگلیسی درامدن
provinciality لهجه یا عادات یا رسوم ولایتی
anglicises باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicizing باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicised باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicising باداب و رسوم انگلیسی درامدن
italianism پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
irishism عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
agriology مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
standing orders دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
When in Rome, do as the Romans do! <idiom> خود را به آداب و رسوم کشور مهمان وفق بده.
old red sandstone سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
sample مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing ثابت دستورالعمل ثابت
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
old-timer قدیمی
old-timers قدیمی
old timer قدیمی
We old – fashioned people . ما قدیمی ها
antiquated قدیمی
outdated قدیمی
age old قدیمی
age-old قدیمی
ancient قدیمی
seniors قدیمی
archaic قدیمی
fogram قدیمی
olden قدیمی
stale cheque چک قدیمی
old time قدیمی
senior قدیمی
date قدیمی
dates قدیمی
veteran قدیمی
veterans قدیمی
out of date قدیمی
timeworn قدیمی
bygone قدیمی
fixes ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
arquebus تفنگ قدیمی
clapped-out ماشینخرابو قدیمی
Old – time tunes . آهنگهای قدیمی
museum piece قدیمی غیرعادی
ex سابق قدیمی
(as) old as the hills <idiom> خیلی قدیمی
prolonged قدیمی مدید
ex- سابق قدیمی
fogeys ادم قدیمی
paleography کتابت قدیمی
newest اخیرا و نه قدیمی
newer اخیرا و نه قدیمی
new اخیرا و نه قدیمی
fogies ادم قدیمی
incunabulum کتب قدیمی
fogy ادم قدیمی
presentation copy نسخه قدیمی
oldest دیرینه قدیمی
older دیرینه قدیمی
old دیرینه قدیمی
protolanguage زبان قدیمی
fogey ادم قدیمی
past masters استاد قدیمی
past master استاد قدیمی
new- اخیرا و نه قدیمی
uptight قدیمی مسلک
ancient manuscript نوشته قدیمی
fuddy-duddies قدیمی مسلک
fuddy-duddy قدیمی مسلک
culverin یکجورتوپ قدیمی
by gone قدیمی گذشته ها
scholastic متفکران قدیمی
primal بسیار قدیمی
old hat قدیمی مسلک
codex نسخه قدیمی
unreconstructed قدیمی مسلک
square toed قدیمی مسلک
old hat هر چیز قدیمی
flintlock تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
sequin سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
sequins سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
primitively بطور قدیمی یا بدوی
falcon باز توپ قدیمی
clepsydra ساعت ابی قدیمی
flintlocks تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
viol ویولن 5 یا 6 سیمهء قدیمی
fud ادم قدیمی مسلک
dating rugs [antique] فرش عتیقه [قدیمی]
sloop کرجی یک دگلی قدیمی
slow coach ادم قدیمی مسلک
rebeck کمانچه سه سیمه قدیمی
dodos آدم قدیمی مسلک
rebec کمانچه سه سیمه قدیمی
shandrydan درشکه تک اسبه قدیمی
rundlet واحدگنجایش مایعات قدیمی
tod واحد قدیمی وزن
blunderbuss نوعی تفنگ قدیمی
inkhorn دوات شاخی قدیمی
old wives' tale عقیدهی قدیمی و مردود
ducat مسکوک طلای قدیمی
old wives' tales عقیدهی قدیمی و مردود
falcons باز توپ قدیمی
old-style روش گاهشماری قدیمی
Antiguated آنتیک ،کهنه،قدیمی
runlet واحدگنجایش مایعات قدیمی
dodoes آدم قدیمی مسلک
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
cataphract نوعی زره قدیمی
archaism انشاء یا گفتاریااصطلاح قدیمی
raffles نوعی بازی قدیمی
raffle نوعی بازی قدیمی
nine pins نوعی بولینگ قدیمی
dodo آدم قدیمی مسلک
alpenstock عصای قدیمی کوهنوردی
shandradan درشکه تک اسبه قدیمی
stroud پارچه یا پتوی صخیم قدیمی
father file پشتیبان گونه قدیمی فایل
neoclassic احیا کننده سبکهای قدیمی
back copy نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
back issue نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
flying wedge نوعی مانور تهاجمی قدیمی
viola da gamba ویلون سل قدیمی 5 یا6 سیمه
fusty کفک زده قدیمی مسلک
fustier کفک زده قدیمی مسلک
spicery انباری ادویه [واژه قدیمی]
cithara یکنوع الت موسیقی قدیمی
auditory [نام قدیمی شبستان کلیسا]
fustiest کفک زده قدیمی مسلک
fogyish مانع پیشرفت قدیمی مسلک
ye شکل قدیمی کلمه The شماها
tribial rugs فرش های عشایری [فرش های ایلی] [اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
cubit مقیاس قدیمی طول معادل 81 تا 22 اینچ
Give me those old cars any day . I miss those old cars . قربان آن اتو مبیل های قدیمی
driving iron نام قدیمی چوب شماره 1 گلف
carack کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
hierologist متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
skald شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
bireme یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
vulgate نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
stomacher پیش دامنی قدیمی زنانه ومردانه
touchhole سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
tumbling verse شعر بی قاعده وبی وزن قدیمی
graphophone نوعی دستگاه ضبط صوت قدیمی
carrack کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
bawdry زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
dog-ear [واژ ی قدیمی پا پیکره ی بالا سنتوری]
Afro-American نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
bad زمان ماضی قدیمی فعل bid
Hey, old chap! <idiom> چطوری رفیق قدیمی! [اصطلاح روزمره]
supersedes گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
bibliopole کتاب فروش فرشنده کتب قدیمی وکمیاب
superseding گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
superseded گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
She's not the Laleh I used to know. او [زن] دیگر لاله قدیمی [از نظر رفتار] نیست.
He's back to his usual self. او [مرد ] دوباره برگشت به رفتار قدیمی خودش.
supersede گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
upgrading به روز رسانی [معاوضه قسمتهای قدیمی] [مهندسی]
hutches نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
hutch نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
This is the oldest Persian script in existence. این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
You look ridiculous in that old hat . با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
latium ناحیه قدیمی مرکزایتالیا واقع درجنوب شهرروم
I want to look at old coins. من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
rehash بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com