Total search result: 136 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
maturation |
رسیده شدن |
|
|
Search result with all words |
|
exponent |
شمارهای که توانی که عدد پایه به آن توان رسیده است بیان میکند |
exponents |
شمارهای که توانی که عدد پایه به آن توان رسیده است بیان میکند |
indent |
سفارش رسیده از خارج |
indenting |
سفارش رسیده از خارج |
indents |
سفارش رسیده از خارج |
upstart |
تازه بدوران رسیده ادم متکبر |
upstarts |
تازه بدوران رسیده ادم متکبر |
bequest |
ارثی که بنابوصیت رسیده |
bequests |
ارثی که بنابوصیت رسیده |
in |
:رسیده امده |
in- |
:رسیده امده |
heirloom |
دارایی منقولی که بارث رسیده باشد |
heirlooms |
دارایی منقولی که بارث رسیده باشد |
confirmation |
تایید ازاطلاعات رسیده |
haricot |
دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز |
haricots |
دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز |
paprika |
میوه رسیده فلفل قرمز |
headed |
رسیده |
carpetbagger |
تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار |
carpetbaggers |
تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار |
dowager |
بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد |
dowager |
بیوه زنی که دارایی ازشوهرش به او ارث رسیده باشد |
dowagers |
بیوه زنی که از شوهرش باودارایی یا مقامی بارث رسیده باشد |
dowagers |
بیوه زنی که دارایی ازشوهرش به او ارث رسیده باشد |
interpretation |
تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن |
interpretations |
تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن |
consummate |
رسیده |
consummated |
رسیده |
consummates |
رسیده |
consummating |
رسیده |
perfect |
کاملا رسیده تکمیل کردن |
perfected |
کاملا رسیده تکمیل کردن |
perfecting |
کاملا رسیده تکمیل کردن |
perfects |
کاملا رسیده تکمیل کردن |
pensionable |
وقت بازنشستگی رسیده |
mellow |
رسیده |
mellowed |
رسیده |
mellowing |
رسیده |
mellows |
رسیده |
priming |
استر کاری چیدن برگ رسیده تنباکو |
ripe |
رسیده |
riper |
رسیده |
ripest |
رسیده |
ripen |
رسیده کردن یاشدن |
ripened |
رسیده کردن یاشدن |
ripening |
رسیده کردن یاشدن |
ripens |
رسیده کردن یاشدن |
import |
کالای رسیده |
imported |
کالای رسیده |
importing |
کالای رسیده |
end |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
ended |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
ends |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
evaluation |
ارزیابی اخبار رسیده |
evaluations |
ارزیابی اخبار رسیده |
full |
بالغ رسیده |
fullest |
بالغ رسیده |
overdue |
موعد رسیده |
aggrieved |
محنت رسیده مغموم |
approved |
به تایید رسیده |
approvingly |
به تایید رسیده |
grown |
رسیده جوانه زده |
climactic |
باوج رسیده |
full fledged |
بالغ رسیده |
full-fledged |
بالغ رسیده |
parvenu |
تازه بدوران رسیده |
parvenus |
تازه بدوران رسیده |
nouveau riche |
تازه بدوران رسیده |
nouveau-riche |
تازه بدوران رسیده |
nouveaux-riches |
تازه بدوران رسیده |
antemortem |
مرگ زود رسیده |
aposteriori |
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی |
backtell |
ابلاغ دستورات رسیده از رده بالا |
brie |
پنیر نرمی که بوسیله کفک رسیده شده باشد |
centralized items |
اقلامی که دستور کنترل توزیع تمرکزی ان رسیده |
chocked nozzle |
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است |
culminant |
باوج رسیده |
demand frequency |
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده |
embryonic membrane |
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود |
feed water |
اب رسیده به دیگ بخار ناو |
floor length |
رسیده بکف |
ground waves |
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی |
he has been put to his trumps |
کاردبه استخوانش رسیده است |
he is up a gum tree |
کاردبه استخوانش رسیده است |
hot valve clearance |
فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند |
i am nat my last shifts |
کارد به استخوانم رسیده است |
in wards |
کالای رسیده |
intersection point |
نقطه بهم رسیده |
inwards |
واردات کالای رسیده |
irreducibility |
حالت چیزیکه به کمینه رسیده و از ان دیگرکمترنمیشود |
it is high time to go |
وقت رفتن رسیده است |
it is time i was going |
وقت رفتن من رسیده است |
it was at its height |
به منتهای درجه رسیده بود |
jack in office |
رسیده است |
knee high |
بزانو رسیده |
new arrived |
تازه رسیده |
new come |
تازه رسیده |
nonagium |
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است |
over ripe |
زیاد رسیده |
overripe |
بسیار رسیده |
Other Matches |
|
It's time |
وقتش رسیده که |
Inc |
به ثبت رسیده |
ripely |
بطور رسیده |
authorised [British] <adj.> <past-p.> |
به تایید رسیده |
approved <adj.> <past-p.> |
به تایید رسیده |
agreed <adj.> <past-p.> |
به تایید رسیده |
authorized <adj.> <past-p.> |
به تایید رسیده |
passed <adj.> <past-p.> |
به تایید رسیده |
allowed <adj.> <past-p.> |
به تایید رسیده |
raised to the purple |
بپایه مترانی رسیده |
elvis has left the building <idiom> |
[نمایش به اتمام رسیده] |
jumped-up |
تازه به دوران رسیده |
on end <idiom> |
بنظر به پایان رسیده |
saturant |
بحد اشباع رسیده |
Did it ever occur to you that … |
تا کنون بفکرت رسیده که ... |
I am fed up to the back teeth . I cant stomack it any more. |
جانم به لبم رسیده |
letterboxes |
جعبهی نامههای رسیده |
letterbox |
جعبهی نامههای رسیده |
the story is at an end |
استان به پایان رسیده است |
if i had brains <idiom> |
اگر عقلم رسیده بود |
paprica |
میوه رسیده فلفل قرمز |
patentee |
ذینفع اختراع به ثبت رسیده |
syngraph |
تنظیم کنندگان رسیده باشد |
Has a letter arrived for me? |
آیا برای من نامه ای رسیده است؟ |
I have just received your letter. |
کاغذت تازه به دستم رسیده است |
things have come to a pretty pass |
کار بجای باریک رسیده است |
the bill of has come to mature |
وعده پرداخت برات رسیده است |
the bill has come to maturity |
وعده پرداخت برات رسیده است |
young people |
دخترها و پسرهایی که بسن ازدواج رسیده اند |
Now it is about time to head home! |
الان وقتش رسیده به خانه برویم [بروم] ! |
It's time to prepare the meal. |
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم. |
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you ! |
خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید ) |
semifinalist |
کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده |
things have come to a pretty |
کاربجای باریک رسیده است کارو بار خراب است |
registered capital |
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده |