Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (19 milliseconds)
English	Persian
ascii	رشتهای از حروف ASCII که در ادامه کد ASCII صفر را به عنوان بیان کننده انتهای رشته دارا می باشند
Other Matches
ascii	حرفی که در لیست ASCII حروف قرار دارد
handwriting recognition	نرم افزاری که متنهای دست نویس را تشخیص میدهد و آنها را به حروف ASCII تبدیل میکند
null	رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
ascii	فایل ذخیره شده حاوی دادههای به صورت کد ASCII
vertical	سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
attention code	حروف AT در دستور Hayes AT به مودم می گوید که دستوری در ادامه بیان خواهد شد
dollar sign	که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
hash	سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
enters	کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
enter	کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
entered	کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
alphanumeric	دادهای که بیان کننده حروف الفبا و اعداد عربی است
flag	ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
flags	ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
alphabetic character set	رشتهای که فقط حروف الفبا را دارد
string	تعداد حروف یک رشته
negative true logic	سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
blankest	1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blank	1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
tenant by sufference	مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
snobol	Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
highlighted	حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlights	حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlight	حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
mark	نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
marks	نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
nil pointer	اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
alphanumeric	عملوندی که میتواند شامل حروف الفبا- عددی مانند رشته ها باشد
alphanumeric	ی از حروف الفبا- عددی که به عنوان یک واحد دستکاری و استفاده میشود
cards	روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
card	روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
American Standard Code for Information Interchange	کدی که حروف الفبا عددی را به صورت کد دودویی بیان میکند
collagteral trust bonds	قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
truth table	روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
assigned	1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assign	1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigning	1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigns	1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
Boolean connective	حروف و نشانه ها در یک عمل Boolen که عملی که باید روی عملوندها انجام شود بیان میکند
ends	ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ended	ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
end	ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
marker	دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers	دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
string	سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
estate in common	درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
printwheel	چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
spelling checker	کنترل کننده حروف لغات
pcm	شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
expounder	بیان کننده
stater	بیان کننده
enunciative	بیان کننده
enunciator	بیان کننده اداکننده
causal	بیان کننده علت
butts	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
attributing	متغیر بیان کننده شکل
attribute	متغیر بیان کننده شکل
attributes	متغیر بیان کننده شکل
return	کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returned	کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returning	کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returns	کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
soft keys	کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
twicer	حروف چینی که خودش هم چاپ کننده است دو مرده
ieee	استاندارد بیان کننده اتصالات داده با......... و........
B:	بیان کننده دیسک درایو جانبی
ieee	استاندارد بیان کننده سیستم شبکه اینترنت
toluene	مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
femto	پیشوندی که بیان کننده یک کوادریلیوم یا یک میلیونیم یک بیلیون میباشد
BIM	نشانه مشخص کننده شروع رشته دادهای که روی دیسک درایو یا نوار ضبط شده است
configured in	وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
configured off	وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured out	وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
fill	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
audio	تجزیه کننده صوت که به کامپیوتر اجازه میدهد پاسخ را به درخواست ها بیان کند
colony	گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
ecl	طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
carried	سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carrying	سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carry	سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carries	سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
parameter	کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameters	کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
anti-	ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
device	کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
ethernet	مربوط به استاندارد jeee که بیان کننده روش ارسال سیگنال و پروتکلهای شبکه محلی است
interface	استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
interfaces	استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
devices	کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
eot	maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
readout	وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
block letter	حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
self-	سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
Linotype	ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
separate	حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separated	حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separates	حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
inferior figures	حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
titles	صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title	صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
shift key	که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys	که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
monotype	ماشین حروف ریزی و حروف چینی
normalised	تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalizes	تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalize	تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalising	تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalises	تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
record	کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
eol	پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
thready	رشته رشته باصدای باریک
positive true logic	یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
lappets	[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
integrity	حقیقتی که بیان کننده این است که فایل روی دیسک آسیب ندیده است و خراب نیست
to speak [things indicating something]	بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
adaptive channel allocation	استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
warn	بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns	بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned	بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
hold over	به تصرف ملک ادامه دادن ادامه دادن
eponym	عنوان دهنده عنوان مشخص
graphics	ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند
users	حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
user	حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
cases	حروف بزرگ یا حروف معمولی
case	حروف بزرگ یا حروف معمولی
type	حروف چاپی حروف چاپ
typed	حروف چاپی حروف چاپ
types	حروف چاپی حروف چاپ
non destructive cursor	صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند
wealthy	دارا
comprising	دارا
wealthiest	دارا
well fixed	دارا
wealthier	دارا
well heeled	دارا
well-heeled	دارا
possessors	دارا
possessor	دارا
endow	دارا
endowing	دارا
endows	دارا
digit	نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
digits	نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
charring	نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
char	نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
chars	نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
filename	اسم سه حرفی که به همران اسم فایل بیان کننده نوع استفاده فایل است
owning	دارا بودن
owns	دارا بودن
having	دارا بودن
born in the purple	دارا زاده
owned	دارا بودن
possesses	دارا بودن
own	دارا بودن
possessing	دارا بودن
to have possession of	دارا بودن
owes	دارا بودن
owed	دارا بودن
to possess	دارا بودن
to have	دارا بودن
to hold	دارا بودن
fraught	دارا همراه
owe	دارا بودن
have	دارا بودن
encompass	دارا بودن
encompassed	دارا بودن
encompassing	دارا بودن
encompasses	دارا بودن
to be a master of	دارا بودن
to put in possession	دارا کردن
possess	دارا بودن
shifted	تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift	تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
spoonerism	اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
shifts	تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
column	در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
columns	در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
fibrillation	رشته رشته سازی
fiberize	رشته رشته کردن
thread	رشته رشته شدن
threads	رشته رشته شدن
BNC connector	متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
croesus	ادم بسیار دارا
contained	دارا بودن دربرداشتن
contain	دارا بودن دربرداشتن
contains	دارا بودن دربرداشتن
word	تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded	تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
symmetric difference	تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
it is of the last importance	منتهای اهمیت را دارا است
possesses	تصرف کردن دارا بودن
possess	تصرف کردن دارا بودن
take the chair	ریاست انجمنی را دارا بودن
possessing	تصرف کردن دارا بودن
unjustified enrichment	دارا شدن غیر عادلانه
equality	تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com