Dictiornary-Farsi | رشته علفی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
fibre	رشته علفی
fibres	رشته علفی


Other Matches

graminaceous	علفی
poaceous	علفی
gramineous	علفی
manna of quercus valonica	گز علفی
great prickly cupped oak	گز علفی
herbaceous	گیاهان علفی
cordage	طناب علفی
coir rope	طناب علفی
null	رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill	حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
marline	طناب علفی نازک
forb	گیاه علفی پهن برگ
thready	رشته رشته باصدای باریک
threads	رشته رشته شدن
fiberize	رشته رشته کردن
thread	رشته رشته شدن
fibrillation	رشته رشته سازی
universal	قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra	رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
train	رشته
trained	رشته
sequences	رشته
trains	رشته
seriated	رشته رشته
suite	رشته
sequence	رشته
reeve	رشته
suites	رشته
funicle	رشته
range	رشته
filaments	رشته
arteries	رشته
artery	رشته
strand	رشته
strands	رشته
thread	رشته
filament	رشته
catena	رشته
ranged	رشته
ranges	رشته
filaria	رشته
chain	رشته
chains	رشته
fiber	رشته
coneatenation	رشته
threads	رشته
fields	رشته
string	رشته
lines	رشته
unifilar	یک رشته
yarns	رشته
yarn	رشته
line	رشته
series	رشته
fibre	رشته
fibres	رشته
branches	رشته
fielded	رشته
branch	رشته
ghaut	رشته
field	رشته
tatter	رشته رشته
commentary	رشته یادداشت
barbicel	رشته باریک پر
string manipulation	دستکاری رشته
commentaries	رشته یادداشت
division	رشته [دانشی]
copper strand	رشته مسی
quartermasters	سر رشته دار
quartermaster	سر رشته دار
craftsman trade	رشته فنی
macaroni	رشته فرنگی
alphabetic string	رشته الفبائی
field	رشته [دانشی]
bit stream	رشته ذره یی
bit string	رشته ذرهای
area	رشته [دانشی]
hot-wiring	رشته حرارتی
branch	رشته [دانشی]
bit string	رشته بیتی
character string	رشته دخشهای
character string	رشته کاراکتری
empty string	رشته خالی
train of thought	رشته افکار
the province of science	رشته علمی
noodle	رشته فرنگی
null string	رشته پوچ
null string	رشته تهی
optical fiber	رشته اپتیکی
the province of science	رشته علوم
search string	رشته جستجو
symbolic string	رشته علائم
sequence of events	رشته حوادث
symbol stringe	رشته نمادی
solid wire	سیم تک رشته
stup string	رشته تنظیم
spinneret	رشته ساز
spinnerete	رشته ساز
string handling	بکارگیری رشته
string length	طول رشته
main sequence	رشته اصلی
pasta	رشته فرنگی
filum	رشته لیفی
filament resistor	مقاومت رشته
filiform	رشته مانند
finespun	نازک رشته
finite series	رشته کراندار
ghat	رشته سلسله
strobilation	تشکیل رشته
guinea worm	کرم رشته
hair worm	کرم رشته
incandescent filament	رشته ملتهب
lighting filament	رشته ملتهب
string variable	متغیر رشته
sequences	رشته ترتیب
trains	یک رشته موج
trains	رشته سلسله
rank	قطار رشته
ranked	قطار رشته
trained	یک رشته موج
trained	رشته سلسله
train	یک رشته موج
train	رشته سلسله
ranks	قطار رشته
branches	رشته ساقه
branches	شعبه رشته
branch	رشته ساقه
branch	شعبه رشته
heater	رشته گرمساز
disciplines	رشته علمی
sequence	رشته ترتیب
specialty	رشته اختصاصی
system	سلسله رشته
system	رشته دستگاه
systems	سلسله رشته
systems	رشته دستگاه
range	رشته کوه
tracts	رد بپا رشته
tract	رد بپا رشته
ranged	رشته کوه
ranges	رشته کوه
vermicelli	رشته فرنگی
discipline	رشته علمی
heaters	رشته گرمساز
ridge	رشته تپه
hot wire	رشته حرارتی
majored	رشته اصلی
major	رشته اصلی
nerve	رشته عصبی
yarns	رشته طناب
spaghetti	رشته فرنگی
yarn	رشته طناب
hot-wires	رشته حرارتی
string	رشته خالی
nerves	رشته عصبی
string	رشته کردن
hot-wired	رشته حرارتی
line	رشته بند
hot-wire	رشته حرارتی
majoring	رشته اصلی
disciplining	رشته علمی
lines	رشته بند
computing	رشته کامپیوتر
specialities	رشته اختصاصی
speciality	رشته اختصاصی
ridges	رشته تپه
heater voltage	ولتاژ رشته گرمساز
heater current	جریان رشته گرمساز
laid up in bed	پیشه ویژه رشته
ligation	رشته یاوسیله بستن
mycelium	رشته رشدکننده قارچ
metal filament	[رشته مارپیچ فلزی]
flight	یک رشته پلکان سلسله
string	تعداد حروف یک رشته
string	اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
ligature	شریان بندی رشته
string	برچسب مشخصات یک رشته
main sequence stars	ستارگان رشته اصلی
arcade	رشته طاق یاطاقها
heater cathode	کاتد با رشته گرمساز
What is your branch of study?	رشته تحصیلیتان چیست ؟
The bonds of friendship (affection).	رشته دوستی والفت
to go in for	رشته یاپیشه خودقراردادن
tissue	رشته پارچهء بافته
tissues	رشته پارچهء بافته
string processing languages	زبانهای پردازش رشته
suite	رشته مسلسل اپارتمان
ribbon vermicelli	رشته فرنگی باریک
suites	رشته مسلسل اپارتمان
campaign	یک رشته عملیات جنگی
terrachord	یک رشته چهار پردهای
campaigned	یک رشته عملیات جنگی
campaigning	یک رشته عملیات جنگی
campaigns	یک رشته عملیات جنگی
continuum	رشته مسلسل تسلسل
aline	دریک رشته قراردادن
areodesy	رشته مریخ شناسی
competent	شایسته دارای سر رشته
spaghetti	خوراک رشته فرنگی