English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
character string رشته کاراکتری
Other Matches
character code کد کاراکتری
character checking تست کاراکتری
character template مبدل کاراکتری
character printer چاپگر کاراکتری
null رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
cdc یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
call directing code یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
thready رشته رشته باصدای باریک
character oriented protocol پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
threads رشته رشته شدن
thread رشته رشته شدن
fiberize رشته رشته کردن
fibrillation رشته رشته سازی
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
ranged رشته
suites رشته
suite رشته
filaments رشته
trains رشته
trained رشته
sequence رشته
ranges رشته
chain رشته
chains رشته
range رشته
filament رشته
sequences رشته
arteries رشته
artery رشته
filaria رشته
funicle رشته
ghaut رشته
reeve رشته
seriated رشته رشته
tatter رشته رشته
unifilar یک رشته
strand رشته
strands رشته
thread رشته
threads رشته
catena رشته
fibre رشته
coneatenation رشته
fiber رشته
lines رشته
branches رشته
branch رشته
line رشته
field رشته
series رشته
yarns رشته
fibres رشته
yarn رشته
fielded رشته
train رشته
fields رشته
string رشته
null string رشته تهی
commentaries رشته یادداشت
quartermasters سر رشته دار
strobilation تشکیل رشته
quartermaster سر رشته دار
noodle رشته فرنگی
null string رشته پوچ
string variable متغیر رشته
hot-wiring رشته حرارتی
commentary رشته یادداشت
yarn رشته طناب
hot-wired رشته حرارتی
nerve رشته عصبی
nerves رشته عصبی
spaghetti رشته فرنگی
hot wire رشته حرارتی
hot-wire رشته حرارتی
hot-wires رشته حرارتی
macaroni رشته فرنگی
main sequence رشته اصلی
bit string رشته ذرهای
copper strand رشته مسی
pasta رشته فرنگی
craftsman trade رشته فنی
train of thought رشته افکار
ghat رشته سلسله
empty string رشته خالی
string رشته خالی
finite series رشته کراندار
finespun نازک رشته
filiform رشته مانند
the province of science رشته علوم
filament resistor مقاومت رشته
string رشته کردن
guinea worm کرم رشته
hair worm کرم رشته
lighting filament رشته ملتهب
alphabetic string رشته الفبائی
incandescent filament رشته ملتهب
barbicel رشته باریک پر
bit stream رشته ذره یی
the province of science رشته علمی
bit string رشته بیتی
stup string رشته تنظیم
lines رشته بند
character string رشته دخشهای
line رشته بند
symbol stringe رشته نمادی
symbolic string رشته علائم
filum رشته لیفی
major رشته اصلی
trained یک رشته موج
branches شعبه رشته
spinnerete رشته ساز
branch رشته ساقه
string handling بکارگیری رشته
string length طول رشته
string manipulation دستکاری رشته
specialty رشته اختصاصی
system سلسله رشته
system رشته دستگاه
systems سلسله رشته
systems رشته دستگاه
range رشته کوه
branch شعبه رشته
ranged رشته کوه
yarns رشته طناب
sequences رشته ترتیب
branches رشته ساقه
trains رشته سلسله
trains یک رشته موج
trained رشته سلسله
branch رشته [دانشی]
field رشته [دانشی]
area رشته [دانشی]
division رشته [دانشی]
sequence of events رشته حوادث
train یک رشته موج
search string رشته جستجو
solid wire سیم تک رشته
spinneret رشته ساز
tract رد بپا رشته
tracts رد بپا رشته
sequence رشته ترتیب
train رشته سلسله
ranges رشته کوه
majored رشته اصلی
rank قطار رشته
ranked قطار رشته
ranks قطار رشته
ridge رشته تپه
ridges رشته تپه
computing رشته کامپیوتر
fibre رشته علفی
optical fiber رشته اپتیکی
majoring رشته اصلی
specialities رشته اختصاصی
speciality رشته اختصاصی
fibres رشته علفی
vermicelli رشته فرنگی
disciplines رشته علمی
disciplining رشته علمی
discipline رشته علمی
heater رشته گرمساز
heaters رشته گرمساز
ligation رشته یاوسیله بستن
laid up in bed پیشه ویژه رشته
heater current جریان رشته گرمساز
mycelium رشته رشدکننده قارچ
string processing languages زبانهای پردازش رشته
heater cathode کاتد با رشته گرمساز
ligature شریان بندی رشته
terrachord یک رشته چهار پردهای
arcade رشته طاق یاطاقها
heater voltage ولتاژ رشته گرمساز
ribbon vermicelli رشته فرنگی باریک
main sequence stars ستارگان رشته اصلی
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
flight یک رشته پلکان سلسله
suite رشته مسلسل اپارتمان
spaghetti خوراک رشته فرنگی
minor رشته فرعی کهاد
aline دریک رشته قراردادن
areodesy رشته مریخ شناسی
tissue رشته پارچهء بافته
suites رشته مسلسل اپارتمان
campaign یک رشته عملیات جنگی
campaigned یک رشته عملیات جنگی
campaigning یک رشته عملیات جنگی
campaigns یک رشته عملیات جنگی
continuum رشته مسلسل تسلسل
competent شایسته دارای سر رشته
tissues رشته پارچهء بافته
bonds of relationship رشته قوم وخویشی
string اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
What is your branch of study? رشته تحصیلیتان چیست ؟
fibril رشته کوچک تارچه
string برچسب مشخصات یک رشته
fiberglass شیشه رشته مانند
to go in for رشته یاپیشه خودقراردادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com