English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
English Persian
development رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
Other Matches
to grow [into] توسعه دادن وضعیت [به]
to develop [into] توسعه دادن وضعیت [به]
develop توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develops توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic development توسعه اقتصادی
organization for economic co opration سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
enhances در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
developed market economy countries کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
e r p جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
take off خیز . یکی از مراحل توسعه اقتصادی در نظریه روستو
inward looking development policies سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
increased توسعه دادن
spread توسعه دادن
increase توسعه دادن
enlarged توسعه دادن
enlarge توسعه دادن
to open out توسعه دادن
increases توسعه دادن
enlarging توسعه دادن
develop توسعه دادن
develops توسعه دادن
extend توسعه دادن
extending توسعه دادن
enlarges توسعه دادن
extends توسعه دادن
spreads توسعه دادن
enrich توسعه دادن
enriches توسعه دادن
enriching توسعه دادن
developement توسعه دادن
open out توسعه دادن
promotes توسعه دادن
promote توسعه دادن
to unfold توسعه دادن
promoting توسعه دادن
promoted توسعه دادن
marshall plan طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
protectionism دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
outstretch توسعه دادن بسط
develop توسعه دادن اشکارکردن
develops توسعه دادن اشکارکردن
expands توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expand توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
outreach توسعه یافتن توسعه
developments گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
expanding منبسط کردن توسعه دادن
enlarged توسعه دادن وسیع کردن
expand منبسط کردن توسعه دادن
enlarge توسعه دادن وسیع کردن
expands منبسط کردن توسعه دادن
to fill out تکمیل کردن توسعه دادن
enlarging توسعه دادن وسیع کردن
enlarges توسعه دادن وسیع کردن
expansion توسعه گسترش دادن کشیدن
new deal برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
innovation theory ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
extends توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
enlarging توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarged توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarges توسعه دادن زیاد بحث کردن
extend توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
enlarge توسعه دادن زیاد بحث کردن
extending توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
aid worker دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
extend ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extends ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
development aid worker دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
extending ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
aid worker دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
expands توسعه دادن بسط دادن
expand توسعه دادن بسط دادن
expanding توسعه دادن بسط دادن
organization of the ground سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
bionics مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
enlargement توسعه
stop go policy توسعه
enlargements توسعه
delelopment توسعه
upgrowth توسعه
increment توسعه
increments توسعه
promotions توسعه
promotion توسعه
enlarging توسعه
extension توسعه
amplification توسعه
enlarge توسعه
enlarged توسعه
expansion توسعه
development توسعه
developments توسعه
enlarges توسعه
spreads توسعه
extensions توسعه
spread توسعه
outspread توسعه
development tools ابزار توسعه
exepandable قابل توسعه
expandability قابلیت توسعه
export promotion توسعه صادرات
development plan برنامه توسعه
development policy سیاست توسعه
expansive متمایل به توسعه
pattern of development الگوی توسعه
development time زمان توسعه
expanded , capacity توسعه فرفیت
expansionism توسعه طلبی
expandsionism توسعه طلبی
expansionist توسعه طلبی
technical development توسعه فنی
phasess of development مراحل توسعه
booming توسعه عظیم
progation توسعه تکثیر
boomed توسعه یافتن
boomed توسعه عظیم
boom توسعه یافتن
boom توسعه عظیم
rural development توسعه روستائی
path of expansion مسیر توسعه
self development توسعه نفس
amplification توسعه تقویت
social development توسعه اجتماعی
research and development تحقیق و توسعه
booming توسعه یافتن
booms توسعه عظیم
anti development policy سیاست ضد توسعه
expanse بسط و توسعه
expanses بسط و توسعه
regional development توسعه منطقهای
regional development توسعه ناحیهای
monetary expansion توسعه پولی
pole of development قطب توسعه
underdeveloped توسعه نیافته
booms توسعه یافتن
extensible توسعه پذیر
extensibility توسعه پذیری
development bank بانک توسعه
underdevelopment توسعه نیافتگی
increscent زیادی توسعه
combat development توسعه رزمی
urban renewal توسعه شهری
cultural development توسعه فرهنگی
uneven development توسعه نامتوازن
extendable توسعه پذیر
internal development توسعه داخلی
expansion گسترش توسعه
under development دردست توسعه
historical development توسعه تاریخی
pullulate اغاز توسعه نهادن
increment افزایش در حقوق توسعه
desired rate of development نرخ مطلوب توسعه
step backwards بازگشت [به حالت کم توسعه]
program development tools ابزار توسعه برنامه
underdeveloped countries کشورهای توسعه نیافته
characteristics of underdevelopment ویژگیهای توسعه نیافتگی
increments افزایش در حقوق توسعه
developed contries ممالک توسعه یافته
underdeveloped area منطقه توسعه نیافته
underdeveloped nations ملل توسعه نیافته
regression بازگشت [به حالت کم توسعه]
regress بازگشت [به حالت کم توسعه]
software development توسعه نرم افزاری
corrosive attack اغاز و توسعه خورندگی
microcomputer development system سیستم توسعه ریزکامپیوتر
research and development تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
to spread [across] [over] توسعه یافتن [سرتاسر]
class improvement plan طرح توسعه ناو
regress برگشت [به حالت کم توسعه]
step backwards برگشت [به حالت کم توسعه]
regression برگشت [به حالت کم توسعه]
well development توسعه و شستشوی چاه
development countries کشورهای قابل توسعه
inextension عدم امتداد یا توسعه
extended memory حافظه توسعه یافته
extended precision دقت توسعه یافته
top down development توسعه از بالا به پایین
development planning برنامه ریزی توسعه
development cost هزینه توسعه در تولیدمحصول
developing countries کشورهای در حال توسعه
development system سیستم توسعه یافته
extendible قابل توسعه کش دار
extensible language زبان توسعه پذیر
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
expeditionary force نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
extendeo core حافظه چنبرهای توسعه یافته
big push theory of development نظریه فشار شدید توسعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com