English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (10 milliseconds)
English Persian
formality رعایت اداب ورسوم
Other Matches
protocols اداب ورسوم
protocol اداب ورسوم
frenchify اداب ورسوم فرانسویها را داشتن
formal مقید به اداب ورسوم اداری
sinicize مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinify مطابق اداب ورسوم چینی کردن
High Church فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
breach of propriety عدم رعایت اداب
formalism رعایت ائین و اداب
unconventionality عدم رعایت اداب و رسوم
ethnography تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
sinicism متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
conventional پیروسنت ورسوم
ethos عادات ورسوم قومی
sinology مطالعه ادبیات ورسوم چین
conventionality مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
hebraism عادات ورسوم واصطلاحات عبری
conventionally برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
practices اداب
mores اداب
etiquette اداب
manners اداب
propriety of behaviour اداب
rite اداب
rules of decorum اداب
elegant maners اداب
devoir اداب
good manners اداب
habitude اداب
ceremonial اداب
ceremonials اداب
folklore معتقدات واداب ورسوم قدیمی واجدادی افسانههای قومی واجدادی فولکلور
unmennerly بدون اداب
preciosity اداب دانی
politer مبادی اداب
polite مبادی اداب
religious rites اداب دینی
punctual اداب دان
politest مبادی اداب
tactfully مبادی اداب
unmannered بدون اداب
decorum اداب دانی
he has no manners اداب ندارد
liturgies اداب نماز
liturgy اداب نماز
tactful مبادی اداب
customs of war اداب عرفی جنگ
military courtesy رفتارو اداب نظامی
military courtesy اداب معاشرت نظامی
kith علم اداب معاشرت
ritually از روی اداب ومراسم
savoir vivre دانش اداب ومعاشرت
etiquette علم اداب معاشرت
tactlessly بدون مبادی اداب
tactless بدون مبادی اداب
turkism اداب وسنن ترکی
punctiliously بسیار مبادی اداب
punctilious بسیار مبادی اداب
Scotticisms اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
Scotticism اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
americanization پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
anglomania شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
toilet training اموزش اداب توالت رفتن
judaize اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
to observe the proprieties اداب معاشرت را نگاه داشتن
cads پست و بدون مبادی اداب بودن
smoothies ادم مبادی اداب چرب زبان
clownish دارای رفتار زمخت وبدون اداب
smoothie ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothy ادم مبادی اداب چرب زبان
italianism پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
cad پست و بدون مبادی اداب بودن
keep up with the times موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
agriology مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
respects رعایت
consideration رعایت
considerations رعایت
formally با رعایت
respect رعایت
observingly با رعایت
observancy رعایت
observance رعایت
ovservation رعایت
regardful رعایت کننده
non compliance عدم رعایت
regard for others رعایت دیگران
ceremoniousness رعایت تعارف
to go through رعایت کردن
observe silence رعایت سکوت
to pass by any thing رعایت نکردن
inobservance عدم رعایت
keep to رعایت کردن
non observance of ..... عدم رعایت .....
regards رعایت توجه
regard رعایت توجه
heeded ملاحظه رعایت
legality رعایت قانون
heed ملاحظه رعایت
observed رعایت کردن
nonconformity عدم رعایت
heeds ملاحظه رعایت
disrespect عدم رعایت
esteem رعایت ارزش
observing رعایت کردن
regarded رعایت توجه
observe رعایت کردن
observes رعایت کردن
heeding ملاحظه رعایت
bon ton روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
propriety قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
occidentalist کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
multitudinism رعایت حال توده
economizes رعایت اقتصاد کردن
economized رعایت اقتصاد کردن
economize رعایت اقتصاد کردن
observantly از روی ملاحظه و رعایت
economising رعایت اقتصاد کردن
economises رعایت اقتصاد کردن
respectfulness رعایت احترام وادب
to stand چیزیرادقیقا رعایت کردن
to go to رعایت کردن گذشتن از
fashionableness رعایت سبک پسندیده
economised رعایت اقتصاد کردن
observe silence سکوت را رعایت کنید
regards رعایت راجع بودن به
gradualism رعایت اصول تدریج
circuit discipline رعایت انضباط مدار
regarded رعایت راجع بودن به
regard رعایت راجع بودن به
for short برای رعایت اختصار
Please behave yourself . Please be courteous. ادب را رعایت کنید
inobservance of a law عدم رعایت قانون
economization رعایت اصول اقتصادی
in deference to بملاحظه برای رعایت
roughly speaking تقریبا بدون رعایت دقت
disregard اعتنا نکردن عدم رعایت
without regard for decency بدون رعایت نزاکت یاادب
disregards اعتنا نکردن عدم رعایت
disregarding اعتنا نکردن عدم رعایت
disregarded اعتنا نکردن عدم رعایت
Protocol must be observed. تشریفات باید رعایت شود
red tapism رعایت تشریفات اداری به حدافراط
bureaucracies رعایت تشریفات اداری بحدافراط
welfare رعایت کردن خدمات اجتماعی
bluntness عدم رعایت نزاکت یاتعارف
moralism رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
electronic security رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
indecorum عدم رعایت ایین معاشرت
hardshell سخت در رعایت ایین دینی
bureaucrasy رعایت تشریفات اداری بحدافراط
indelicately بدون رعایت نزاکت یا فرافت
quite the thing رعایت کننده سبک روز
bureaucracy رعایت تشریفات اداری بحدافراط
ritualistic مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
bureaucrat فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
bureaucrats فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
to play the game رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
expressionist هنرپیشهای که درکارش رعایت حالت رامیکند
expressionism هنرپیشهای که درکارش رعایت حالت رامیکند
ceremonialism اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
prettyism اصول رعایت قشنگی درهنرهاو ادبیات
customs of war اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
internationalism عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
red tapery رعایت تشریفات رسمی واداری بحد افراط
ceremonialist کسیکه پای بند رعایت ایین وتشریفات است
to respect oneself رعایت شرافت نفس نمودن خودراباشرف ومحترم نگاهداشتن
multitudinist کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
pacts قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
p sexual relations امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
pact قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
relative income hypothesis بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
injunctions دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunction دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
military testament وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
bureaucreacy رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
syntactic error خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
interface تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interfaces تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
formulism رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
hellenism یونانی مابی اداب یونانی
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
dogmatic marxism مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
second best theory نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com