English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
play off <idiom> رفتار مختلف با اشخاص
Other Matches
Act your age [and not your shoe size] ! به سن خودت رفتار بکن ! [مثل بچه ها رفتار نکن !]
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
blocage [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
fdm انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
paint program نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocates به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
functioned سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequency انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous مختلف الجنس و مختلف النوع
profiled امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
many people خیلی اشخاص
these people این اشخاص
personas اشخاص یک کتاب
personae اشخاص یک کتاب
many a man بسا اشخاص
artificial persons اشخاص حقوقی
so many menŠso many minds هر چه اشخاص بیشتر
few men اشخاص کمی
person perception ادراک اشخاص
many persons خیلی اشخاص
omnium gatherum مجموعه اشخاص
displaced persons اشخاص پناهنده
persona اشخاص یک کتاب
natural persons اشخاص طبیعی
great persons اشخاص بزرگ
knowledge of persons شناسایی اشخاص
dog paddle شنای اشخاص مبتدی
panel صورت اسامی اشخاص
panels صورت اسامی اشخاص
through the grapevine <idiom> از اشخاص دیگری پرسیدن
criss-cross امضای اشخاص بیسواد
adhominem حمله یا اعتراض به اشخاص
criss-crossed امضای اشخاص بیسواد
blacklisted صورت اشخاص بدحساب
blacklist صورت اشخاص بدحساب
criss-crosses امضای اشخاص بیسواد
criss-crossing امضای اشخاص بیسواد
inter alia میان اشخاص دیگر
offences against persons جرائم بر علیه اشخاص
to suck eggs اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
blacklisting صورت اشخاص بدحساب
withindoors اشخاص داخل منزل
blacklists صورت اشخاص بدحساب
high-powered مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
common touch استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
interested parties اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
lonely hearts اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
he is not of that type ازان قبیل اشخاص نیست
sucker list <idiom> لیستی از اشخاص ساده لوح
subjects of international law اشخاص حقوق بین الملل
One must not judge by appearances . بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
round up جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
intelligentsia اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
dais سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
apportionment تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
damage صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
covenantor اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
get one's own way <idiom> اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
mixed laws قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
anachronisms اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronism اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
acidosis فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
infant در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
bouncer ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
camp follower اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp followers اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
personals بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
credit union موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
bouncers ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
infants در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
governesses زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
character actors هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
governess زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
restrict محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
talent scouts کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
restricting محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
vampires روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
talent scout کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
vampire روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
restricts محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
feather-bedding مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather bedding مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
ether مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
utilitarianism بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
parting salute سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
behaviuor رفتار
treament رفتار
conducts رفتار
gestured رفتار
misconduct رفتار بد
comports رفتار
comporting رفتار
gesture رفتار
conducted رفتار
thews رفتار
comportment رفتار
conducting رفتار
gesturing رفتار
comport رفتار
dealing رفتار
comported رفتار
conduct رفتار
ethic رفتار
exploit : رفتار
action رفتار
actions رفتار
deportment رفتار
bad conduct سو رفتار
ergasia رفتار
demeanor رفتار
behaviour رفتار
exploiting : رفتار
treatments رفتار
gest رفتار
treatment رفتار
demarch رفتار
demeanour رفتار
behavio رفتار
haviour رفتار
demarche رفتار
behavior رفتار
exploits : رفتار
havings رفتار
geste رفتار
to demean oneself رفتار کردن
demean رفتار کردن
demeans رفتار کردن
behavior repertoire خزانه رفتار
bearing رفتار سلوک
behavior rehearsal تمرین رفتار
demeaned رفتار کردن
verbal behavior رفتار کلامی
behavior modification تغییر رفتار
unsports manlike conduct رفتار ناجوانمردانه
propriety of behaviour درستی رفتار
conducts رفتار اخلاقی
anancastia رفتار وسواسی
stereotypy رفتار قالبی
conducting رفتار اخلاقی
brusque خشن در رفتار
anankaslia رفتار وسواسی
spontaneous behavior رفتار خودانگیخته
social behavior رفتار اجتماعی
conducted رفتار اخلاقی
ambivalent behavior رفتار دو سوگرا
chilly <adj.> سرد [رفتار]
overt behavior رفتار اشکار
conduct رفتار اخلاقی
regressive behavior رفتار واپس رو
to deport oneself رفتار کردن
automatic behavior رفتار خودکار
target behavior رفتار اماج
elicited behavior رفتار فراخوانده
cruelty سوء رفتار
incipient behavior رفتار اغازین
implicit behavior رفتار نااشکار
covert behavior رفتار نااشکار
expressive behavior رفتار بیانگر
learned behavior رفتار اموخته
get on one's high horse <idiom> رفتار با تکبر
maladdress رفتار ناهنجار
fair shake <idiom> رفتار درست
illtreatment سوء رفتار
illtreat سوء رفتار
ethogram شرح رفتار
explicit behavior رفتار اشکار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com