English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
they went to r. themselves رفتند که نامه نویسی کنند
Other Matches
leetter writing نامه نویسی انشا
underwrite policy بیمه نامه را فهر نویسی کردن
matricula دفتر ثبت گواهی نامه نویسی
pastoralism روش نامه نویسی اسقفی چوپانی
piloted زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
pilots زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
pilot زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
Everyone retired early that night. در آن شب همه زود رفتند بخوابند .
third محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
thirds محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
to provoke somebody until a row breaks out <idiom> کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
multiprocessor تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessing system سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
When brothers quarrel, only fools believe. <proverb> برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
modes حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
collision detection پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pascal زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
procedure زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography مختصر نویسی کوتاه نویسی
modula زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
MMU مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
CSMA CD پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
forth نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
certificate رضایت نامه شهادت نامه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
affidavits شهادت نامه قسم نامه
credential گواهی نامه اعتبار نامه
certificates رضایت نامه شهادت نامه
c رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
companding دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
modular programming برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatic coding برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
they mingle their tears با هم گریه می کنند
he is well spoken of از او تعریف می کنند
PRI پشتیبانی کنند
he warned them to obey اطاعت کنند
daisy chain سومین را و... فراخوانی می کنند
had it trans ted بدهید ترجمه کنند
compatible با هم درست کار می کنند
charnel house مردگان راتوده می کنند
Murray code - بیت استفاده می کنند
My feet hurt. پاهایم درد می کنند.
i hear him complain میشنوم که شکایت می کنند
they dispute about nothing درسرهیچ نزاع می کنند
the trumpets blows شیپورها صدا می کنند
they make much noise زیاد شلوق می کنند
they make much noise خیلی صدا می کنند
Those who agree,raise their hands. موافقین دستهایشان رابلند کنند
knife board میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
watch pocket جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
screen coordinator هماهنگ کنند پوشش دریایی
They act after their kind. جنس خود رفتار می کنند.
they are in full retreat سخت عقب نشینی می کنند
fire support coordinator هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
the iron interest کسانی که در اهن کار می کنند
fillister رندهای که با ان کنش کاودرست کنند
chirography خط نویسی
collaret یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست می کنند
meat safe قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
combination مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
combatable قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
mouse که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
who are your reference? چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
ccd که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
company grade پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
oleomargarine کره تقلیدی که از گوشت گاودرست می کنند
mealing table صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
numerical داده ذخیره شده کار می کنند
Birds of a feather flock together . <proverb> پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
the police are on his track مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
Providence watches over him. از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
fleas i. doges and cats کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
mouses که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
pontoon کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
nogging اجری که بان فواصلی را پرمی کنند
saw doctor ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
The story goes that … آورده اند که (چنین روایت کنند )…
They fight like cat and dog . باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند
musette اهنگی که برای نی انبان درست می کنند
She is the talk of the town . همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
tightropes طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
tightrope طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
mountain dew ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
mud sill پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
pontoons کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
oast کورهای که رازک را دران خشک می کنند
human machine interface حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
tandem وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
tandems وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
koumiss قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
programming برنامه نویسی
macrography درشت نویسی
laconicism کوته نویسی
graphorrhea بی ربط نویسی
indorsement فهر نویسی
grandiloquence قلنبه نویسی
conveyancing قباله نویسی
letter paper کاغذ نویسی
leetter writing کاغذ نویسی
brachygraphy تند نویسی
endorsement فهر نویسی
endorsement پشت نویسی
endorsements فهر نویسی
endorsements پشت نویسی
annotations فهر نویسی
annotations حاشیه نویسی
subscriptions پذیره نویسی
brachygraphy مختصر نویسی
shorthand تند نویسی
shorthand مختصر نویسی
countersign فهر نویسی
countersigned فهر نویسی
countersigns فهر نویسی
lexicography لغت نویسی
lexicography فرهنگ نویسی
typing ماشین نویسی
coding برنامه نویسی
subscription پذیره نویسی
annotation فهر نویسی
annotation حاشیه نویسی
entered نام نویسی
enter نام نویسی
countersigning فهر نویسی
codification قانون نویسی
commentation تقریظ نویسی
duplication دونسخه نویسی
cryptography رمز نویسی
rewritten دوباره نویسی
dactyliography نگین نویسی
dramaturgy فن درام نویسی
enrollment اسم نویسی
laconism کوته نویسی
enters نام نویسی
prescription نسخه نویسی
prescriptions نسخه نویسی
calligraphy خوش نویسی
acceeptance قبولی نویسی
allegorization تمثیل نویسی
rewrote دوباره نویسی
rewrites دوباره نویسی
rewrite دوباره نویسی
enlistments نام نویسی
enlistment نام نویسی
automatic writing ناهشیار نویسی
registration نام نویسی
mythography افسانه نویسی
orthography درست نویسی
microcoding ریزبرنامه نویسی
stenography تند نویسی
microprogramming ریزبرنامه نویسی
report writer گزارش نویسی
mirror writing وارونه نویسی
palingraphia وارونه نویسی
callings خوش نویسی
prosaism نثر نویسی
prosaism مبتذل نویسی
listing اسم نویسی
prolixity دراز نویسی
tachygraphy تند نویسی
pindaric مغلق نویسی
precipitousness work خلاصه نویسی
note paper کاغذ نویسی
synonymy مترادف نویسی
listings فهرست نویسی
listings اسم نویسی
rewriting دوباره نویسی
listing فهرست نویسی
pulper اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
hydrotherapeutic بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
These trees deprive the house of light . این درختها منز ؟ را نور محروم می کنند
hydropath establishment بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
oatcake کلوچه ور نیامده که ازارذجودوسردرست می کنند قرص جودوسر
time سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
process که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
The surely clean you out in this nightclub . دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
times سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
huck aback حولهای پارچه نخ وکتان که گاهی گلداردرست می کنند
processes که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
column ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
pentarch یکی از پنج تن مردمی که در جایی حکومت کنند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com