Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
go to	رفتن ,اسم مصدر
Other Matches
infinitive	مصدر
infinitives	مصدر
orderlies	مصدر
orderly	مصدر
action noun	اسم مصدر
the infinitive mood	مصدر اگاهی
be	مصدر فعل بودن
gerunds	باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
gerundive	دارای شکل مصدرفعلی یا اسم مصدر
gerund	باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
gerundial	دارای شکل مصدرفعلی یا اسم مصدر
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
retrograde	پس رفتن
hang around	ور رفتن
snipping	کش رفتن
hedges	در رفتن
gang	رفتن
gangs	رفتن
hedged	در رفتن
to get over	رفتن از
hedge	در رفتن
to whisk away or off	رفتن
short-changed	کش رفتن
short-changes	کش رفتن
short-changing	کش رفتن
abstracts	کش رفتن
to go bang	در رفتن
snipped	کش رفتن
snip	کش رفتن
filching	کش رفتن
filches	کش رفتن
filched	کش رفتن
departure	رفتن
filch	کش رفتن
niggles	ور رفتن
to go backward	پس رفتن
go over	به ان سو رفتن
departures	رفتن
to go back ward	پس رفتن
niggled	ور رفتن
abstract	کش رفتن
abstracting	کش رفتن
putter	ور رفتن
to take to ones heels	در رفتن
meddle	ور رفتن
meddled	ور رفتن
meddles	ور رفتن
twiddle	ور رفتن
admit	رفتن
twiddles	ور رفتن
twiddling	ور رفتن
to do a guy	در رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
retracts	تو رفتن
to fall short	کم رفتن
to do out of	کش رفتن
regressing	پس رفتن
make off	در رفتن
sinks	ته رفتن
mog	رفتن
sink	ته رفتن
admits	رفتن
to fall away	رفتن
admitting	رفتن
to fall away	پس رفتن
regress	پس رفتن
regressed	پس رفتن
regresses	پس رفتن
retracting	تو رفتن
retracted	تو رفتن
to peter out	پس رفتن
twiddled	ور رفتن
to get away	رفتن
to get one's monkey up	از جا در رفتن
to boil over	سر رفتن
putters	ور رفتن
puttering	ور رفتن
to foot it	رفتن
retract	تو رفتن
nim	کش رفتن
jauk	ور رفتن
swipe	کش رفتن
swiped	کش رفتن
to flow over	سر رفتن
swiping	کش رفتن
go	رفتن
goes	رفتن
puttered	ور رفتن
go off	در رفتن
to make ones getaway	در رفتن
to hang back	پس رفتن
retire	پس رفتن
to sleep fast	رفتن
pilfer	کش رفتن
pilfered	کش رفتن
pilfering	کش رفتن
pilfers	کش رفتن
crawled	رفتن
snitched	کش رفتن
betake	رفتن
retires	پس رفتن
to skirt along the coast	رفتن
snook	کش رفتن
shrinks	اب رفتن
to fly off	در رفتن
snitch	کش رفتن
to run off	در رفتن
fribble	ور رفتن
shrinking	اب رفتن
shrink	اب رفتن
to pair off	رفتن
crawls	رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
bleneh	پس رفتن
break loose	در رفتن
short-change	کش رفتن
to break loose	در رفتن
niggle	ور رفتن
receded	پس رفتن
recedes	پس رفتن
going	رفتن
receding	پس رفتن
To go	رفتن
crawl	رفتن
glom on to	کش رفتن
to go to mess	رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
snitching	کش رفتن
pullback	پس رفتن
recede	پس رفتن
snitches	کش رفتن
on the point of going	در شرف رفتن
to use the car	با خودرو رفتن
to walk . To go on foot.	پیاده رفتن
To go after something.	پی چیزی رفتن
retrogressing	پس رفتن برگشت
goofed	ازکارطفره رفتن
slid	بتدریج رفتن
retrogressing	بقهقرا رفتن
doffing	طفره رفتن
nightclub	کاباره رفتن
doffs	طفره رفتن
goof	ازکارطفره رفتن
retrogressed	پس رفتن برگشت
retrogressed	بقهقرا رفتن
retrogress	بقهقرا رفتن
doffed	طفره رفتن
nightclubs	کاباره رفتن
retrogresses	بقهقرا رفتن
retrogresses	پس رفتن برگشت
retrogress	پس رفتن برگشت
doff	طفره رفتن
slid	اهسته رفتن
aspires	بالا رفتن
eats	تحلیل رفتن
eat	تحلیل رفتن
escalates	از دست رفتن
aspiring	بالا رفتن
march past	رژه رفتن
traipse	راه رفتن
escalated	از دست رفتن
traipsed	راه رفتن
treads	راه رفتن
aspired	بالا رفتن
aspire	بالا رفتن
escalating	از دست رفتن
hotfoot	سراسیمه رفتن
diving	شیرجه رفتن
trams	باواگن رفتن
to ride in the car	با خودرو رفتن
tram	باواگن رفتن
dwindling	تحلیل رفتن
dwindles	تحلیل رفتن
dwindled	تحلیل رفتن
dwindle	تحلیل رفتن
to march forth	پیش رفتن
soars	بالا رفتن
rejuvenescent	تولک رفتن
churns	جلو رفتن
play-acting	تو بازی رفتن
relieve nature	سر قدم رفتن
to relieve nature	سر قدم رفتن
to fall asleep	به چرت رفتن
play-acted	تو بازی رفتن
to go away on a trip	به سفری رفتن
wading	بسختی رفتن
teeter	پس وپیش رفتن
play-act	تو بازی رفتن
to doze off	به چرت رفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com