English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 12 (3 milliseconds)
English Persian
he was about to say رفت که بگوید
Search result with all words
acknowledge 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
Energy Star استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
he does not scruple to say باک نداردازاینکه بگوید
he had no more no to say دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
he is unable to speak ازسخن گفتن عاجزاست نمیتواند سخن بگوید
he was about to say میخواست بگوید
perjurer کسیکه در دادگاه مغایرباسوگند خود دروغ بگوید
why need he say that چرا باید این سخن را بگوید
He would never retract . هر چه بگوید همان است
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com