English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
abator رفع مزاحمت کننده
Other Matches
nuisances مزاحمت
disturbances مزاحمت
fracas مزاحمت
unearthly hour <idiom> مزاحمت
interfered مزاحمت
interfere مزاحمت
nuisance مزاحمت
discommodity مزاحمت
interferes مزاحمت
affray مزاحمت
distribance مزاحمت
disturbance مزاحمت
parasitism مزاحمت
obtrusion تصدیع مزاحمت
obtrusiveness مزاحمت فضولی
Drop dead <idiom> کم کردن مزاحمت
trouble مزاحمت زحمت
troubles مزاحمت زحمت
disturbances ناراحتی مزاحمت
disturbance ناراحتی مزاحمت
troubling مزاحمت زحمت
windage مزاحمت هوا
public nuisances مزاحمت عمومی
public nuisance مزاحمت عمومی
trade مزاحمت مبادله کالا
traded مزاحمت مبادله کالا
troubler موجب تصدیع خاطر مزاحمت
interference مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
to report somebody [to the police] for breach of the peace از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن [به پلیس] شکایت کردن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
trackers پی کننده
prater پچ پچ کننده
prattfall پچ پچ کننده
fluxing oil اب کننده
noncommittal رد کننده
commulator یک سو کننده
refuser رد کننده
skittish رم کننده
solvent اب کننده
solvents اب کننده
mauler له کننده
surfy کف کننده
sensor حس کننده
filler پر کننده
doer کننده
refutative رد کننده
attacking تک کننده
renunciant رد کننده
mumbler من من کننده
ear-splitting کر کننده
catterer پچ پچ کننده
benders خم کننده
puffer پف کننده
bender خم کننده
fizzy کف کننده
jaberer پچ پچ کننده
deflective کج کننده
rebutter رد کننده
deletive حک کننده
refutatory رد کننده
thinner کم کننده
solver حل کننده
renunciant کننده
bandwidth یچ کننده
crepitant خش خش کننده
tracker پی کننده
attenuant اب کننده
squasher له کننده
mitigative کم کننده
bidder کننده
percutient دق کننده
fillers پر کننده
bidders کننده
spurner رد کننده
repudiationist رد کننده
syncopator غش کننده
mitigatory کم کننده
swooner غش کننده
squelcher له کننده
whisperer پچ پچ کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
crusher له کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
hoppers لی لی کننده
filleted پر کننده
filleting پر کننده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com