Dictiornary-Farsi | رل دار مدیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 141 (9 milliseconds)

English	Persian
helmsman	رل دار مدیر
helmsmen	رل دار مدیر


Search result with all words

manager	مدیر
manager	مدیر تیم
manager	مدیر مسابقه بوکس
managers	مدیر
managers	مدیر تیم
managers	مدیر مسابقه بوکس
director	مدیر
director	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
directors	مدیر
directors	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
executive	مدیر اجرائی
executive	مدیر
executive	مدیر عامل
executives	مدیر اجرائی
executives	مدیر
executives	مدیر عامل
registrar	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars	کارمند اداره ثبت مدیر دروس
impresario	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresario	مدیر اپرا
impresarios	مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresarios	مدیر اپرا
peripheral	مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
stage manager	مدیر نمایش
stage managers	مدیر نمایش
receiver	مدیر تصفیه
receivers	مدیر تصفیه
headmistress	خانم مدیر خانم رئیس
headmistresses	خانم مدیر خانم رئیس
president	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents	مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
entrepreneur	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs	مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
superintendent	مدیر
superintendents	مدیر
steward	مدیر
stewards	مدیر
headmaster	مدیر
headmasters	مدیر
trustee	مدیر تصفیه
trustees	مدیر تصفیه
master	مدیر مرشد
master	ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered	مدیر مرشد
mastered	ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters	مدیر مرشد
masters	ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
director general	مدیر کل
director generals	مدیر کل
directors general	مدیر کل
managing director	مدیر عامل
managing directors	مدیر عامل
administrator	مدیر
administrator	مدیر تصفیه
administrators	مدیر
administrators	مدیر تصفیه
decision	مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decisions	مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
principal	رئیس مدیر
principals	رئیس مدیر
conductor	مدیر
conductors	مدیر
driver	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
huntsman	مدیر تازیهای شکاری
huntsmen	مدیر تازیهای شکاری
managerial	مدیر اداره کننده
liquidator	مدیر تصفیه
liquidators	مدیر تصفیه
official receiver	مدیر تصفیه
administer	:مدیر
administered	:مدیر
administering	:مدیر
administers	:مدیر
moderator	مدیر
moderators	مدیر
commissioner	مدیر مسابقات
commissioners	مدیر مسابقات
chairman	مدیر رئیس هیئت مدیره
chairmen	مدیر رئیس هیئت مدیره
adminstrator of state	مدیر ترکه
adobe type manager	مدیر انواع فونت ادوبی
chief clerk of the court	مدیر دفتر دادگاه
master of the court	مدیر دفتر دادگاه
chief engineer	مدیر ماشین
computer center director	مدیر مرکز کامپیوتر
computer center manager	مدیر مرکز کامپیوتر
computer operations manager	مدیر عملیات کامپیوتر
data base manager	مدیر پایگاه داده
data processing manager	مدیر پردازش داده
device driver	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler	برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
dp manager	مدیر داده پردازی
drop master	مدیر پرش
executive information system	نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
extrepreneur	مدیر متهور
extrepreneur	مدیر باتهور
file manager	مدیر فایل
general manager	مدیر باشگاه
gerent	مدیر
Other Matches

General manager . Director general .	مدیر کل
warden	مدیر
head master	مدیر مدرسه
head master	مدیر اموزشگاه
salaried director	مدیر موفف
sale manager	مدیر فروش
sales manager	مدیر فروش
site engineering	مدیر ساختمان
stores manager	مدیر انبارها
works superintendent	مدیر کارخانه
operation manager	مدیر عملیات
record manager	مدیر رکورد
project manager	مدیر پروژه
project manager	مدیر پروژه ها
intendant	مدیر مامورمالی
item manager	مدیر اقلام
library manager	مدیر کتابخانه
micro manager	مدیر ریزکامپیوترها
official liquidator	مدیر تصفیه
stage director	مدیر نمایش
padrone	مدیر ارباب
personal representative	مدیر ترکه
personnel manager	مدیر استخدام
principal of a school	مدیر اموزشگاه
program manager	مدیر برنامه ها
project manager	مدیر طرحها
chairman of the board [of directors/managers]	مدیر عامل [شرکت]
proctor	مدیر اجرایی دانشگاه
provisional assignee	مدیر تصفیه موقت
corporate treasurer	مدیر امور مالی
chief financial officer [CFO]	مدیر امور مالی
president of the board [ American E]	مدیر عامل [شرکت]
chief executive officer [CEO] [American E]	مدیر عامل [شرکت]
jumpmaster	مدیر پرش چتربازی
maitred'hotel	سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
plene administravit	دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
real representative	قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
letters of administration	حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
medical regulator	تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی