English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
toothing plane رنده خط گیری
Other Matches
jointer رنده دستگاه رنده بلند
spoke shave رنده مشته رنده کبوتری رنده کبوتری
He's a wet blanket. او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
oblique edged scraper رنده کج
planing رنده
grated رنده
planer رنده کش
plane رنده
scraper رنده
grate رنده
shavers رنده
shaver رنده
planer bed کف رنده
grates رنده
bevel رنده کر دن
turning tool رنده
planes رنده
planed رنده
grooving plane رنده شیار
rabbet plane رنده دو راهه
planed رنده کردن
rack type cutter شانه رنده
plane رنده کردن
smooth with the plane رنده کردن
jack plane رنده دستگاه
planes رنده کردن
chips رنده کردن
chip رنده کردن
shave رنده کردن
toothing plane رنده خشخاش
shaves رنده کردن
stocked بدنه رنده
stock بدنه رنده
plane iron تیغ رنده
grates رنده کردن
grated رنده کردن
jack plane رنده بزرگ
bits تیغه رنده
bit تیغه رنده
jointing plane رنده دستگاه
plane knife تیغه رنده
smoothen رنده کردن
jointing plane رنده بلند
smoothing plane رنده پرداخت
smoothing plane رنده دو تیغ
spoke shave رنده مشتی
moulding plane رنده ابزار
racks میله رنده
cross plane رنده کردن
sash plane رنده بغل
grate رنده کردن
shaved رنده کردن
grater رنده آشپزخانه
compass plane رنده سینه
rack میله رنده
wracks میله رنده
racked میله رنده
wracked میله رنده
chipper رنده نجاری
routing plane رنده کفرند
excelsior رنده چوب
round edged scraper رنده نیمبر
european type plane رنده فرنگی
die stock بدنه رنده
routing plane رنده تهرند
planing رنده کردن
smooth plane رنده صاف کاری
body of carpenter's plane کوله رنده نجاری
jack plane رنده درشت تراش
contouring shaper ماشین رنده کاری
stick plane رنده با تیغه گرد
stick plane رنده میله دار
rebate plane رنده کام کنی
dado plane رنده کام کنی
plane با رنده صاف کردن
planed با رنده صاف کردن
hand plane رنده کردن دستی
tooth plane رنده دندانه دار
adjustable plane رنده درجه دار
grooving plane رنده کام کنی
planes با رنده صاف کردن
planing با رنده صاف کردن
rabbet plane رنده کام کنی
armor plate planer ماشین رنده ورق زرهی
planing iron grinder دستگاه تیزکننده تیغه رنده
double housing planner دستگاه رنده با دو قسمت ساکن
saddle صفحه رنده بند ماشین تراش
saddles صفحه رنده بند ماشین تراش
slots شیار دراوردن رنده کردن چاک
slot شیار دراوردن رنده کردن چاک
bevel gear planer دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
saddled صفحه رنده بند ماشین تراش
sauerkraut کلم رنده شده واب پز با سرکه
bevel gear generator ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
slotting شیار دراوردن رنده کردن چاک
double standard planer دستگاه رنده با دو قسمت ساکن صفحه تراش استاندارددوبل
ricer رنده مخصوص رشته کردن سیب زمینی وخمیر
planer دستگاه رنده نجاری میزی ماشین صفحه تراش دروازهای
his severity relaxed از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy دو زن گیری دو شوهر گیری
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
with the utmost rigour با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
point voting system سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
exorcism جن گیری
biases سو گیری
skims کف گیری
recaptured پس گیری
skimmed کف گیری
monogyny یک زن گیری
recaptures پس گیری
recapturing پس گیری
resumption از سر گیری
bias سو گیری
exorcisms جن گیری
skim کف گیری
dewatering اب گیری
recapture پس گیری
luting گل گیری
retractaion پس گیری
lutation گل گیری
catch بل گیری
scorification کف گیری
recature پس گیری
punctiliousness نکته گیری
recruitment توان گیری
removal of slag شلاکه گیری
renouncement کناره گیری
retired ness کناره گیری
removal of cinder تفاله گیری
modules اندازه گیری
recruitment سرباز گیری
ensues پی گیری کردن
refueled سوخت گیری
ensue پی گیری کردن
removal of phosphorus فسفر گیری
nitrification ازت گیری
nitrification نیتروژن گیری
module اندازه گیری
ensued پی گیری کردن
noise suppression پارازیت گیری
piscatology فن ماهی گیری
paralytic disability زمین گیری
number dialling شماره گیری
integration انتگرال گیری
interpolation درون گیری
samplery نمونه گیری
refueling سوخت گیری
interpolations درون گیری
originationu سرچشمه گیری
refuelled سوخت گیری
sternly با سخت گیری
refuels سوخت گیری
modeling سرمشق گیری
measurement اندازه گیری
rigorousness سخت گیری
river capture رود گیری
measurements اندازه گیری
refuelling سوخت گیری
monogyny یک جفت گیری
ingurgtation فرا گیری
gaging اندازه گیری
backing up پشتیبان گیری
bailment امانت گیری
follow up پی گیری کردن
knoit تغ تغ خرده گیری
blank experiment ازمایش مچ گیری
factorization فاکتور گیری
calk درز گیری
exaction سخت گیری
cased قالب گیری
catch trial کوشش مچ گیری
metering اندازه گیری
garth سد یا بندماهی گیری
inarm در بغل گیری
ablactation از شیر گیری
inarm در اغوش گیری
acceleration lane خط سرعت گیری
impressmeat باز گیری
implantation لانه گیری
i. and evdevolution ریشه گیری
i am in a bad f. بد گیری امدم
against time تایم گیری
dust removal گرد گیری
halieutics ماهی گیری
amphimixis جفت گیری
error correction خطا گیری
censoriousness خرده گیری
criticalness خرده گیری
deoxidation اکسیژن گیری
demission کناره گیری
damage control اسیب گیری
decoppering مس گیری کردن
decoction عصاره گیری
decalcification کلسیم گیری
declipping لکه گیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com