English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
direct dye رنگینه مستقیم
Search result with all words
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
Other Matches
dye analysis [آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
spectrophotometry اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
dasd Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basic روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
direct مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
directed مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
pigment رنگینه
chromatin رنگینه
dye رنگینه
pigments رنگینه
dyestuff رنگینه
dyes رنگینه
disperse dye رنگینه پاشیده
herbal dye رنگینه گیاهی
acid dye رنگینه اسیدی
aniline dye رنگینه انیلینی
xanthene dye رنگینه زانتن
mineral dye رنگینه معدنی
basic dye رنگینه بازی
plant-dyes رنگینه های گیاهی
reactive dye رنگینه واکنش پذیر
oxyazodye رنگینه اکسی ازو
equilibrium یکنواخت شدن رنگینه ها
oxydation dyes رنگینه های اکسیداسیونی
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
tone [ذات و خلوص رنگی یک رنگینه]
earth pigment رنگینه های معدنی مثل خاک رس
direct fire sights زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
elicitation کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
Delphinium [نام علمی گل اسپرک در تهیه رنگینه زرد]
centaury گیاه سن توری که از ریشه آن رنگینه زرد به دست می آید
lae [نوعی رنگینه قرمز که از حشره لاکا بدست می آید.]
Esparak گیاه اسپرک [که در تهیه رنگینه های زرد در رنگرزی استفاده می شود.]
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
carthamin رنگینه زرد که از شیره گیاه سفلاور بدست می آید این رنگ گیاهی بیشتر در هند و چین مصرف می شود
pomegranate dye رنگینه انار [از پوست انار جهت تهیه رنگ زرد استفاده می شود.]
chrome dyes کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
quercetin ماده رنگی کریسیتین [این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
onion skin پوست پیاز [از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
flavonal dyes فلاون [مجموعه ای از رنگینه های زرد که از گیاهان مختلفی همچون زردچوبه، میمون و اسپرک بدست آمده و ریشه آنها از ترکیب کیتون می باشد.]
hanna گل حنا [از برگ های این گیاه جهت تهیه رنگینه های قرمز مسی و نارنجی استفاده می شود.]
safflower گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
madder گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
dye-stuff ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
tea leaf برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
straighter مستقیم
bee line خط مستقیم
beeline خط مستقیم
straight مستقیم
straight line خط مستقیم
straight line code کد مستقیم
straight line code کد خط مستقیم
straightest مستقیم
attributive مستقیم
levels مستقیم
levelled مستقیم
leveled مستقیم
level مستقیم
straight line مستقیم
firsthand مستقیم
first-hand مستقیم
unintermediate <adj.> مستقیم
on line مستقیم
straightish مستقیم
directed مستقیم
direct <adj.> مستقیم
directs مستقیم
upstanding مستقیم
right مستقیم
righted مستقیم
righting مستقیم
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
direct fire تیر مستقیم
direct fire اتش مستقیم
direct file فایل مستقیم
direct conversion تبدیل مستقیم
hot خط تلفن مستقیم
forward resistance مقاومت مستقیم
hotter خط تلفن مستقیم
hottest خط تلفن مستقیم
direct selling فروش مستقیم
direct file پرونده مستقیم
direct support پشتیبانی مستقیم
direct selection انتخاب مستقیم
direct material مواد مستقیم
direct load بارگذاری مستقیم
direct lighting روشنایی مستقیم
directness مستقیم بودن
direct support کمک مستقیم
direct object مفعول مستقیم
direct labour دستمزد مستقیم
forward voltage ولتاژ مستقیم
direct damage ضرر مستقیم
direct process فرایند مستقیم
direct address نشانی مستقیم
direct access دستیابی مستقیم
direct access دسترسی مستقیم
d.c جریان مستقیم
d.c. جریان مستقیم
direct relationship وابستگی مستقیم
direct relationship ارتباط مستقیم
direct reading قرائت مستقیم
direct processing پردازش مستقیم
direct pressure فشار مستقیم
spur offtake ابگیر مستقیم
direct outlet ابگیر مستقیم
close supervision نظارت مستقیم
dressing مستقیم کنی
dressings مستقیم کنی
direct coupling کوپلینگ مستقیم
air line خط مستقیم هوایی
direct coupling جفتگری مستقیم
ambagious غیر مستقیم
direct cost هزینه مستقیم
direct control کنترل مستقیم
as the crow files بخط مستقیم
backstair غیر مستقیم
direct aggression پرخاشگری مستقیم
aright مستقیم مستقیما
direct address آدرس مستقیم
direct observation دیدبانی مستقیم
airline خط مستقیم هوایی
video disk دسترسی مستقیم
specific cost هزینه مستقیم
sonna deung koot دست مستقیم
sideway غیر مستقیم
straight line بخط مستقیم
airlines خط مستقیم هوایی
random access دستیابی مستقیم
proximate cause علت مستقیم
proximate بیفاصله مستقیم
positive relation رابطه مستقیم
straight line دارای خط مستقیم
on line help کمک مستقیم
straight left چپ مستقیم در بوکس
intuition درک مستقیم
straight edge لبه مستقیم
wall pass پاس مستقیم
highroad صراط مستقیم
straighter قسمت مستقیم
highroads صراط مستقیم
straight position فرم مستقیم
straightest قسمت مستقیم
Go straight ahead. مستقیم بروید.
direct hit اصابت مستقیم
direct tax مالیات مستقیم
visual fire تیر مستقیم
intuitions درک مستقیم
straight قسمت مستقیم
direct taxation مالیات مستقیم
direct taxes مالیاتهای مستقیم
through call مکالمه مستقیم
rectiliner مستقیم الخط
direct hits اصابت مستقیم
straightening flute drill مته مستقیم
uncurl مستقیم شدن
uniaxial bending خمش مستقیم
indirect غیر مستقیم
rectilinear مستقیم الخط
direct current جریان مستقیم
line storm طوفان مستقیم
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
direct quenching سخت گردانی مستقیم
direct casting ریخته گری مستقیم
straightening press پرس مستقیم کنی
direct read after write خواندن مستقیم پس از نوشتن
jab ضربه سریع مستقیم
straightening roll غلطک مستقیم کنی
direct oration گفته یا قول مستقیم
the intuitive faculty قوه درک مستقیم
syzygy استقرارسه ستاره در خط مستقیم
Don't beat around the bush! مستقیم و رک حرف بزن!
straightening anvil سندان مستقیم کنی
direct access دسترسی مستقیم به اطلاعات
direct absorption process فرایند جذب مستقیم
direct quota tion نقل قول مستقیم
direct access method روش دستیابی مستقیم
straight line method of depreciation استهلاک به روش خط مستقیم
dressing device دستگاه مستقیم کنی
direct addressing نشان دهی مستقیم
straight right راست مستقیم در بوکس
direct reading instrument دستگاه مستقیم خوانی
direct addressing ادرس دهی مستقیم
down hill casting ریخته گری مستقیم
direct connect modem مدم اتصال مستقیم
direct support پشتیبانی مستقیم کردن
direct support unit یکان پشتیبانی مستقیم
straihting machine دستگاه مستقیم کنی
forward conductance برق رسانایی مستقیم
forward current جریان ولتاژ مستقیم
indirect lighting نور غیر مستقیم
indirect laying تیر غیر مستقیم
impluse stage طبقه فشار مستقیم
impluse wheel چرخ فشار مستقیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com